عزیز دلم
آقا جان
دیشب این تب بی قرار شما
خواست عرض ارادتی بکند
دست کم از دل شکستیتان واژه هایم عیادتی بکند
چشم بد دور عمرتان بسیار
کس نبیند ملالتان اقا
ما نوردیم خون دل بخورید
تخت باشد خیالتان آقا
چیست روبه در مصاف شیر چه نیازی به امر یا گفته
تو فقط ابرویی بهم آور
میشود خواب دشمن آشفته
هست خاموشیت پر از فریاد در تو آرامشیست طوفانی
الذی انزلت سکینه تورا کرده سرشار از فراوانی.
.
.
.
.
.