جناب آقای نصرالله، سلام عرض میکنم خدمت شما. تشکر میکنم از وقتی که به من و بینندگان ما دادید و روز ملی مقاومت را هم به جنابعالی تبریک و تهنیت میگویم.
سید حسن نصرالله: متشکر. ممنون.
حیدری: آقای نصرالله به هر حال ببینید در مواضع رهبران حزب الله لبنان در سی سال گذشته و در بیانیههایی که حزب الله داده و در حرکتهایی که حزب الله کرده تا حدود خیلی زیادی اهداف، رسالتها و مأموریتهای حزب الله روشن است ولی به هر حال شرایط زمان تغییر میکند. امروز که ما در خدمت شما هستیم و حزب الله در این مقطع از زمان قرار دارد شما مشخصا چه رسالتی را برای حزب الله لبنان، شخص خودتان و این جنبش به طور مشخص قائل هستید و پیگیری میکنید.
سید حسن نصرالله: بسم الله الرحمن الرحیم. در واقع راه اصلی حزب الله در این سالها تغییر پیدا نکرد. حزب الله در سال 1982 میلادی به علت اشغال سرزمین لبنان توسط رژیم صهیونیستی تأسیس شد و از آن سال تا کنون ما با پروژهی توطئههای آمریکایی-اسرائیلی رو به رو هستیم. که میخواهند بر کشور ما و همهی منطقه سلطه پیدا کند. این پروژه دارای بخشها و جایگزینهایی است. شما وقتی یک قسمت از نقشههایشان را خنثی میکنید، آنها به جایگزین دیگری منتقل میشوند. پیش از سال 2000 میلادی ما مستقیما با اشغالگران که در سرزمین ما حضور داشتند رو به رو بودیم و خداوند ما را نصرت و یاری کرد تا اشغالگران را از سرزمینمان، جنوب لبنان، بیرون کنیم ولی لبنان امروزه نیز در معرض تهدیدها، طمعها و تعدیهای رژیم صهیونیستی است و اسرائیل هر روز لبنان را تهدید میکند. رژیم صهیونیستی سرزمین فلسطین را اشغال کرده و سعی میکند بر منطقه چیره شود پس علتها و موضوعاتی اساسی که حزب الله در ابتدا مطرح کرد، تا کنون وجود دارد. در صورتی که وضعیت و شرایط سیاسی تغییر کرد ممکن است شکل درگیری را نیز تغییر بدهد. اما حقیقت و جوهرهی درگیری با رژیم صهیونیستی تا کنون همان است. حیدری: آقای نصرالله، ببینید یکی از اهداف اساسی که حزب الله در بدو تأسیس خودش اعلام کرده بود، منع و مقابله با مداخلهی بیگانگان در امور لبنان و همینطور بیرون کردن اشغالگران از سرزمینهای لبنان بوده است. الان تقریبا جز یک مساحت بسیار بسیار کوچک، اسرائیل دیگر در لبنان حضور ندارد. اما به هر حال با توجه به این شرایط ماهیت اسرائیل برای لبنان تهدید آمیز خواهد بود. آیا همین کافی است که حزب الله همچنان مشی گذشتهی خودش را ادامه بدهد، با وجود این که اسرائیل الان عملا داخل لبنان نیست؟ سید حسن نصرالله: درست است که رژیم صهیونیستی در منطقهای کوچک یعنی منطقهی شبعا و تپههای کفرشوبا مستقر است ولی اسرائیل هر روزه لبنان را به جنگ، تخریب و زدن تأسیسات زیربنایی تهدید میکند. طمعهای اسرائیل پایان نیافته و همواره از نیاز به آبهای موجود در لبنان صحبت میکند. و بالاخره باید شما همواره آماده و حاضر باشید تا از هر تجاوزی جلوگیری کنید. امروزه که شما در بنت جبیل بودید و مشاهده کردید که بنت جبیل در امنیت، اطمینان، ثبات و آرامش کامل به سر میبرد، علت آن حضور و وجود مقاومت است. چون وجود مقاومت، خود مانع، بازدارنده و حاجزی در برابر تجاوز دشمن صهیونیستی به لبنان است. بله تاکتیک تغییر میکند. امروز عملیات جنگی در جنوب لبنان وجود ندارد. ولی مقاومت آماده است و حضور دارد تا هر گونه تعدی و تجاوز را خنثی کند. حیدری: آقای نصرالله، عدهای حزب الله را متهم به شیعهگری و قومگرایی میکنند. آیا واقعا حزب الله چنین نگاهی به ماهیت خودش دارد و چنین رسالتی را در مأموریتهای برای خودش قائل است یا خیر؟ سید حسن نصرالله: اولا حزب الله یک جنبش اسلامی است. به اسلام ایمان دارد و اسلام را مبنای خود میداند و به آن پایبند است. و این نیز مسئلهای آشکار است. و دوم این که حزب الله متشکل از عدهای از مردم است که به مکتب اهل بیت (علیهم السلام) ایمان دارد. و به طور خلاصه این عده شیعه هستند و به مکتب شیعه ایمان دارند. حزب الله یک جنبش اسلامی از شیعیان اهل بیت علیهم السلام است. و عملکردش برای تمام لبنان، مسلمانان و مسیحیان است و برای همهی آنها فعالیت میکند. ایستادگی حزب الله در شکل ثانوی در برابر پروژههای آمریکایی یا اسرائیلی است. و در واقع از امت و ملتهای منطقه و همزمان از مقدسات مسلمانان و مسیحیان دفاع میکند. و برای همین متهم نمودن حزب الله به طائفهگری و فعالیت برای یک گروه مشخص اتهامی نادرست است. رفتار حزب الله در طی سی سال تأکید میکند که حزب الله شیعه در خدمت تمامی عربها، مسلمانان و امت اسلامی است. حیدری: جناب نصرالله، آنچه که واقعا جای شگفتی دارد در این چندروزی که ما در لبنان بودیم همهی گروههای مذهبی و همهی طوائف، هم حزب الله و هم شخص شما را خیلی دوست دارند و در واقع به نوعی شما را منجی کشورشان میدانند. این به وضوح در گفت و گوهایی که ما با مردم داشتیم، دیده میشد. اما آیا واقعا مثلا سنیها، مسیحیها و شعبههای مختلف اهل سنت و مسیحیت به طور عملیاتی در حزب الله حضور و مشارکت فعال دارند؟ یا اگر بخواهند داشته باشند شما چنین اجازهای را به آنها خواهید داد یا خیر؟ سید حسن نصرالله: در واقع حزب الله لبنان دارای یک تشکیلات و یک جریان است. در داخل تشکیلات حزب الله غیر از شیعه وجود ندارد چون حزب الله حزبی عقیدتی است. یعنی هر کس میخواهد در حزب الله باشد باید به عقاید فکری و ایدئولوژی آن پایبند باشد. حیدری: یعنی حتی اگر مایل باشند شما اجازه نمیدهید؟ سید حسن نصرالله: پوزش میخواهم. این قاعده در تشکیلات حزب الله استور است که اعضای آن باید شیعه باشند ولی سازمانهای مرتبط دیگری وجود دارد که با حزب الله همکاری جدی دارند و یا حزب الله از آنها حمایت میکند. به نام گروههای لبنانی برای مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل که تشکیلاتی جهادی است و امکان دارد مسلمانان هر گروه یا مسیحیان هر جریان وارد آن شوند. و توافق بر سر این مسئله که اسرائیل دشمن ماست و باید علیه دشمن مقاومت کرد در دایرهی وسیع احزاب و تشکلهای گوناگون وجود دارد. که به گروهها و حزبهای دیگری وابسته هستند که دارای عقاید و تفکرات دیگری هستند. و ما با آنها یک جبهه تشکیل میدهیم و با آنها در یک چهارچوب همکاری و مشارکت میکنیم. حیدری: آقای نصرالله، شما دوست دارید حزب الله نماد و سمبل چه چیزی در لبنان باشد و در جهان به کدام یک از این عباراتی که من میگویم شناخته بشود؟ حزب الله نماد همهی مردم لبنان است؟ نماد شیعیان لبنان است؟ نماد شیعیان جهان است؟ نماد مسلمانان است؟ نماد آزادیخواهان است؟ نماد مقاومت اسلامی است؟ یا چیز دیگری غیر از اینها… سید حسن نصرالله: منظورتان از نماد چیست؟ حیدری: یعنی سمبل. یعنی شما دوست دارید که رهبر مثلا شیعیان جهان باشید و حزب الله چهرهی شیعیان را در جهان نشان بدهد؟ یا حزب الله چهرهی مسلمانان را در جهان نشان بدهد؟ یعنی دوست دارید حزب الله در دنیا از چه گروهی نمایندگی بکند؟ سید حسن نصرالله: حزب الله به دنبال ارائهی نماد و سمبلی خوب و ناب و پیشرفته از یک جنبش جهادی اسلامی است. و این که به جهانیان بگوید این است اسلام و این است مقاومت که از اسلام الهام گرفته و در خدمت کشور و امت و ملت خود است. پس چهرهی مقاومت اسلامی و جهادی و پایبند به مبادی و اصول ملی و اسلامی و امت و دربرگیرندهی دلنگرانی امت و اخلاقیات اسلامی است. این نمادی است که امید داریم نمایندهی آن باشیم. حیدری: جناب آقای نصرالله، امروز حزب الله در کنار این که یک سازمان این که یک سازمان قدرتمند نظامی دارد به وضوح میشود در لبنان دید که فعالیتهای عمرانی، بهداشتی، فرهنگی، رفاهی و امثالهم را هم دارد. فکر نمیکنید مفهوم این حرکتها به نوعی تشکیل دولت در دولت در لبنان باشد؟ به خصوص این که دولت فعلی که به موجب پیمان طائف تشکیل شده در واقع به نوعی مورد تأیید خود شما هم بوده و شما الان در مجلس و دولت هم وزیر دارید، هم نماینده. آیا این موازیکاری به نظر شما برای کشور خوب است؟ سید حسن نصرالله: میدانید شرایط لبنان با دیگر جاها متفاوت است. به ویژه اگر مسئلهی نظامی را مستثنی بدانیم، در مسائل دیگر لبنان تمام گرایشها و تمایلات فکری و سیاسی میتوانند دارای گروههای قانونی باشند و مؤسسات مجازی هستند که میتوانند مدرسه تأسیس کنند و برنامهها و فعالیتهای اجتماعی و خیریه داشته باشند. و بیمارستان و دانشگاه تأسیس کنند. این فعالیتها در لبنان آزاد است. و علت آن گوناگونی اقوام موجود در کشور است. و دیگر این که دولت تمام این فعالیتها را انجام نمیدهد و زمانی که دولت به ملت لبنان و تمام اقوام اجازهی فعالیت داده تا مؤسسههایی از این قبیل برپا کنند، چنانچه ما دارای چنین مؤسسههای فکری، فرهنگی، اجتماعی، خدماتی و اقتصادی باشیم، تمام گروههای دیگر نیز دارای همین فعالیتها هستند. پس این امر مخصوص حزب الله نیست. و بلکه ما با تأخیر شروع کردیم. اما در بخش نظامی باید گفت قدرت نظامی ما در مسائل داخلی درگیر نیست و هیچ وقت در امور و امنیت داخلی که ارتش و سازمان امنیت عهدهدار آن است دخالت نداریم. ارتش نظامی تنها نیروی مقاومت است. و نیرویی مخفی و مستتر است. آشکار نیست و تنها در برابر دشمن ما یعنی رژیم صهیونیستی به خدمت گرفته میشود. شما میتوانید در جنوب لبنان گردش کنید. شما به آنجا رفتهاید. آیا یک تفنگ دیدید؟ و یا کسی را با سلاح مشاهده کردید؟ اصلا نیروی مقاومت نیروی نظامی منفی است و فقط هنگامی که لبنان در معرض تهاجم دشمن قرار بگیرد نمایان میشود. تا زمانی که دشمنی وجود ندارد این نیرو مخفی است و در امور داخلی دخالت نمیکند. امنیت درونی، ثبات کشور و مشکلات مردم کاملا زیر نظر دولت است و برای همین است که دولت در درون دولت نیستیم و یا حکومتی در موازات حکومت تشکیل ندادیم. حیدری: خب به این ترتیب همهی طوائف و گروهها همانطور که حضرتعالی هم اشاره کردید، این حق را برای خودشان قائلند که در همهی این حوزهها فعالیت کنند و قبل از شما این کارها را کردهاند و حزب الله حتی قدری دیرتر این کار را شروع کرده. فکر میکنید ادامهی این وضع اجازه بدهد به مفهوم آنچه در علوم سیاسی مصطلح هست: nation state یا دولت-ملت در لبنان تشکیل بشود؟ یعنی یک ملت واحد که خودشان را پیش از این که متعلق به یک طائفه یا گروه مذهبی بدانند متعلق به لبنان بدانند و یک کشور، ملت و دولت واحد در لبنان تشکیل شود؟ آیا اصولا با این روند چنین چیزی امکانپذیر است؟ سید حسن نصرالله: مشکل در این است که مقاومت سعی میکند کمبود موجود را پر کند. از زمان شروع فعالیت یعنی زمان مقابله با رژیم صهیونیستی ما از حکومت میخواستیم تا وظایفش را انجام دهد. ولی حکومت به وظیفهی خود عمل نکرد و از جنوب دفاع و برای آزادی جنوب اقدامی نکرد. پس بخشی از ملت لبنان مجبور شد تا سلاح حمل کند تا از وجود و سرزمین خود دفاع کند. آنچه ما میخواهیم این است که یک حکومت قوی و عدالتخواه در لبنان برپا شود. و هنگامی که چنین حکومتی در لبنان برپا شد که ملت و سرزمین خود را در برابر هر تجاوزی حمایت کند، در آن زمان دیگر احتیاجی به افرادی که سلاح حمل کنند و گروه مقاومت تشکیل بدهد تا در برابر اسرائیل و تجاوز به لبنان دفاع کنند نخواهد بود. پروژهی ما این است و ما آرزوی این را داریم. حیدری: اگر منافع حزب الله با منافع دولت لبنان در تضاد قرار بگیرد و بحث منافع ملی و امنیت ملی در بین باشد، شما کدام را ترجیح خواهید داد آقای نصرالله؟ سید حسن نصرالله: من جواب فرضی نمیدهم. در واقع ما همیشه منافع ملی را بر منافع هر گروهی از جمله گروه خودمان ترجیح میدهیم در این 30 سال هم این کار را انجام دادهایم و تا کنون هم آن را ادامه میدهیم. حیدری: به هر حال الآن دولت آقای نجیب میقاتی بر سر کار است، شما از این دولت حمایت میکنید در حال حاضر؟ سید حسن نصرالله: بله. حیدری: خب عدهای شاید دوست ندارند تا بهار 2013 ایشان ادامه بدهد و طبیعتا هم در مجلس و هم در دولت کسانی هستند که با موضع شما در قبال سوریه ممکن است خیلی موافق نباشند. با وجود همهی اینها باز شما از دولت مستقر حمایت میکنید؟ سید حسن نصرالله: وجود حکومت فعلی بدون در نظر گرفتن قدرت یا توان انجام مأموریت او برای دفاع از کشور خود عاملی برای ثبات و استقرار امنیت در لبنان است. برخی میخواهند پای فتنه را به لبنان باز کنند. و افرادی میخواهند وضعیت را واژگون کنند. اعتقاد ما این است که وجود حکومت فعلی مانع از بروز فتنه است و به ثبات و امنیت کمک میکند. در نهایت ممکن است بتواند مشکلات بسیار موجود در لبنان را نیز برطرف کند. حکومت دیگری نمیتواند این را انجام دهد. البته در درون حکومت اختلافاتی در مورد سوریه و مسائل دیگر وجود دارد ولی ما توافق کردیم هر کس بر مواضع خود ثابتقدم باشد و از وحدت دولت و ملت تا زمانی که منافع ملی، آن را اقتضا کند حمایت کنیم. حیدری: شما در حکومت به اندازهی درصد شیعیان لبنان که طرفدار شما هستند به سهم خودتان قائلید، چیز بیشتری نمیخواهید؟ سید حسن نصرالله: آنچه که اکنون در جریان است اینچنین نیست. یعنی تقسیمات کنونی درصدهای موجود را رعایت نمیکند. آن هم به دلیل پیچیدگی قومیگری موجود در کشور است. مثلا همه اتفاق نظر دارند که نسبت مسلمانان از لحاظ جمعیتی بیشتر از جمعیت مسیحیان است ولی با وجود آن در توافقنامهی طائف بر این توافق شد که مناسب به تساوی تقسیم بشود. یعنی حکومت، مجلس و… نصف به نصف. اعتقاد ما فعلا باقی ماندن در همین وضعیت است تا این که روزی بیاید که ملت لبنان بر لغو طائفهگری سیاسی در لبنان توافق کنند. در آن هنگام حسابهای دیگری به وجود خواهد آمد. حیدری: 25 ماه مه سالروز 25 مه 2000 بود که اسرائیلیها از جنوب لبنان خارج شدند. خروج اسرائیلیها در آن تاریخ از جنوب لبنان یک اقدام تاکتیکی بود یا آنها واقعا مجبور به عقبنشینی شدند جناب نصرالله؟ نصرالله: نه، آنها از خاک لبنان بیرون رانده شدند. آنها هنگامی که در سال 1982 میلادی وارد لبنان شدند، تا اینجا یعنی نواحی جنوب بیروت رسیدند. حدود نیمی از لبنان در اشغال آنها بود. و چون مقاومت از ساعتهای آغازین اشغالگری شروع شد و ارتش رژیم صهیونیستی متحمل خسارتهای زیادی شد و این نقطه ضعف آنهاست. و مجبور به عقبنشینی از ناحیهی جنوب بیروت به سمت صیدا شدند و در سال 85 از شهرهای صیدا، صور و نبطیه به سوی مرزهای لبنان عقب رانده شدند. اگر مقاومت نبود ارتش اسرائیل در مرزهای لبنان میماند و خارج نمیشد. ولی زمانی که فهمید مقاومت جدی و فعالی طی 15 سال از سال 85 تا 2000 میلادی رو به روست از مرزهای لبنان عقبنشینی کرد چون عملیات مستمر و روزانه بود و ارتش اسرائیل در منطقهی محدودی در مرز استقرار داشت و همواره زیر بمبارن و مین و کمین بود و زیانهای بسیاری به او میرسید. به این نتیجه رسید که ماندن هزینهبر است. پس بهتر دید که خارج شود. آنچه در 25 می 2000 اتفاق افتاد شکستی واقعی برای اسرائیل بود این ادعای شخص من نیست بلکه خود آنها این مسئله را اعلام کردند. آنها میگویند که این یک شکست تاریخی بود. حیدری: جناب آقای نصرالله، پیروزی حزب الله در جنگ سی و سه روزه واقعا یک اتفاق شگفتانگیز و غیر قابل باور بود برای کسانی که مسائل خاورمیانه و لبنان را میشناسند و از قدرت نظامی اسرائیل اطلاع دارند. آیا واقعا این حاصل قدرت حزب الله بود یا حاصل ضعف اسرائیل یا هر دو؟ سید حسن نصرالله: اولا این پیروزی نصرتی از جانب خداوند متعال بود یعنی واقعا وقتی از نصرت الهی صحبت میشود باید گفت پیروزی جنگ سی و سه روزه نصرت بزرگ الهی بود و آنچه اتفاق افتاد شبیه یک معجزه بود. خداوند وعدهی خود را برای بندگان صالحش تحقق بخشید. بدون شک ارتش اسرائیل از قویترین ارتشهای منطقه است. و جنگ اصلی ما با نیروهای هوایی اسرائیل بود که یکی از قویترین نیروهای مسلح در منطقهی خاورمیانه را داراست. ما نمیتوانیم بگوییم که اسرائیل ضعیف بود. بلکه دارای ارتشی قوی است و بین حزب الله و ارتش اسرائیل از لحاظ قدرت و توانایی جنگی هیچ تناسبی وجود نداشت. نه در تعداد، نه در ابزارها، نه در تواناییها و نه در مهارتها. بله مسئله اینجا بود که اسرائیل تجاوزگر است و یک ملت تصمیم گرفت جلوی آن بایستد. گروهی از مجاهدان و مؤمنان مخلص و راستگو دانستند تکلیف شرعیشان چیست و به آن عمل کردند. سرهایشان را به خداوند سپردند. به خداوند تکیه کردند و خداوند وعدهی خود را محقق میکند. «إِن تَنصُرُوا اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَیُثَبِّتْ أَقْدَامَکُمْ- اگر خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری می کند و گام هایتان را محکم و استوار می سازد- سورهی محمد آیهی 7» این مصداق آیه بود و برای همین بنده شخصا بر اساس معادلهی مادی و محسوس نمیفهمم در این سی و سه روز چه گذشت. چون بنده دقیقا اطلاع دارم ما چه داریم و اسرائیل چه دارد و این نظر شخصی من است. به نظر خودم آنچه در سی و سه روز اتفاق افتاد نصرت الهی و محقق شدن وعدهی الهی به صورت واقعی است. حیدری: رمز این که شما توانستید این نصرت الهی را از آن خود کنید چه بود؟ سید حسن نصرالله: خداوند (سبحانه و تعالی) زمانی نصرت خود را بر بندگانش نازل میکند که قبلا آنها را آزمایش کرده. امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند:«فَمَرَّةً لَنا مِنْ عَدُوِّنا، وَ مَرَّةً لِعَدُوِّنا مِنّا. فَلَمّا رَأَى اللّهُ صِدْقَنا اَنْزَلَ بِعَدُوِّنَا الْکَبْتَ، وَ اَنْزَلَ عَلَیْنَا النَّصْرَ- یک بار ما بر دشمن پیروز مى شدیم، و یک بار دشمن بر ما. چون خداوند راستى ما را دید دشمن ما را سرکوب کرد، و یارى خود را بر ما فرو فرستاد. - خطبهی 55» یعنی خداوند طی امتحان خود بر این گروه مردم وقتی آنها راستگویی خود را اثبات کنند، به علت صادق بودن آنها نصرت خود را نازل میکند. آنچه در لبنان طی دهها سال انجام پذیرفت و به ویژه پس از سال 82 برای تحقق این تجربهی جدید، مردم مخلص و صادق بودند و در برابر اشغال رژیم صهیونیستی سالها مقاومت کردند. شهیدان، مجروحان و زندانیان بسیاری تقدیم کردند و از مسئولیتها و کرامت و مقدسات خود شانه خالی نکردند. سالها اذیت، آزار و عذاب را تحمل کردند. فداکاری و ایثار بسیار از خود نشان دادند. پس از این تجربهی طولانی، باور این مردم به خداوند به ایمانی بزرگ بدل شد. و اطمینان آنان به وعدهی الهی استوار گردید. توکل آنان به خداوند توکل بدون حد و مرز است. این یک از جهت. و همچنین اثبات کردند که کاملا آمادهی این فداکاری بزرگ هستند. باید بدانیم نیروی هوایی اسرائیل طی سی و سه روز موشکهایی که در این مساحت کوچک بر سر این مجاهدین و مردم ریخت بیشتر از تمام موشکهایی است که در جنگهای عربی-اسرائیلی شلیک کرده ولی احدی از آنان میدان را ترک نکرد. احدی برای تسلیم قدم پیش نگذاشت. همه آمادگی فداکاری تا رمق آخر، تا آخرین قطرهی خون و تا آخرین کودک، مرد و زن را داشتند. این آمادگی معنوی که به آن رسیده بودند، نتیجهی 20 یا 30 سال و یا بیشتر بود. سالها صبر و فداکاری و ایثار اثبات نمود که اینها افراد با لیاقتی هستند برای این که خداوند نصرت خود را نازل کند. حیدری: بعد از جنگ سی و سه روزه و پیروزی حزب الله اسرائیلیها در اظهارات مقامات مختلفشان اعلام کردند که ما تمام زیرساختهای حزب الله در لبنان را از بین بردهایم و حزب الله دیگر نمیتواند آن توان اطلاعاتی و عملیاتی قبل از جنگ سی و سه روزه را بازسازی کند و داشته باشد. و به عنوان مثال مثلا گفتند که روزی اگر ما به سوریه بخواهیم حمله بکنیم حزب الله هیچ دخالتی نمیتواند بکند یا اگر روزی مثلا ما با ایران درگیر شویم، حزب الله هم به کمک ایران بیاید، اسرائیل بیش از 300 کشته نخواهد داد. شما چقدر این حرف را تأیید میکنید؟ و آیا امروز حزب الله قدرت قبل از جنگ سی و سه روزه را دارد یا خیر؟ سید حسن نصرالله: امکان دارد بعضی از اسرائیلیها این را بلافاصله بعد از جنگ گفته باشند ولی اکنون خود اسرائیلیها میگویند که حزب الله چندین برابر جنگ سال 2006 قویتر شده. و حقیقت هم همین است. امروزه قدرت حزب الله، چه قدرت انسانی، مادی، نظامی، امنیتی و مردمی آن با قدرت آن در سال 2006 قابل مقایسه نیست. یعنی قدرتی بس بیشتر، عظیمتر و گستردهتر است و اسرائیلیها برای آن حسابی جداگانه بازکردهاند و بیانیهها و اظهارات بسیاری داشتهاند و شما به این مطلب ایمان داشته باش. حیدری: امروز اگر بخواهید قدرت حزب الله را با سال 2006 مقایسه کنید، چطور مقایسه خواهید کرد؟ سید حسن نصرالله: نمیتوانیم درصد آن را بگوییم و درست هم نیست وارد اعداد و ارقام شویم. ولی میتوان گفت مردمی بودن حزب الله، تعداد افراد حزب الله به ویژه مجاهدان و جنگجویان آن و قدرت سلاحهای آن بیشتر از هر زمانی در گذشته است. کافی است بگوییم که قدرت موشکی حزب الله این است که در صورت تجاوز اسرائیل میتواند هر هدفی در سرزمین فلسطین اشغالی، در هر نقطه از آن را، مورد اصابت قرار بدهد. و اسرائیلیان این را میگویند. اسرائیلیها مدتی پیش گفتند قدرت موشکی حزب الله را 90% از کشورهای جهان ندارند. البته منظور همهی کشورها با هم نیست. بلکه در صورت مقایسهی قدرت موشکی حزب الله با دولتها، 90% کشورها قدرت موشکی حزب الله را ندارند. این گفتهی خود اسرائیلیهاست و من نمیدانم که این مقایسه درست است یا خیر. چون قدرت موشکی آن 90% از کشورها را نمیدانم. ولی خب من میدانم قدرت نظامی حزب الله عموما با گذشته غیر قابل مقایسه است. حیدری: جناب آقای نصرالله، عدهای اصرار دارند حزب الله را شعبهای از لبنان در ایران تلقی کنند. و به تعبیری اینطور عنوان میکنند که حزب الله ادامهی ایران و خط مقدم ایران در منطقهی خاورمیانه است. و به نوعی همین ارتباطی را هم که شما به آن اشاره کردید، مثلا حمایت و حمایت مالی ایران از حزب الله، را هم دلیلی بر این امر ذکر میکنند. آیا واقعا ارتباط و شکل ارتباط اینگونه است؟ یا ایران حزب الله را به خاطر ماهیت مقاومتی و اسلامی آن مورد حمایت قرار میدهد. من حتی مثال بزنم، در جریان جنگ سی و سه روزه خیلی از مطبوعات و شبکههای رادیو و تلویزیونی وقتی میخواستند دربارهی جنگ سی و سه روزه اطلاعات و اخبار منتشر کنند میگفتند درگیری ایران و اسرائیل و یا میگفتند درگیری ایران و آمریکا. کمتر میگفتند درگیری حزب الله و اسرائیل. سید حسن نصرالله: آنچه در لبنان و منطقهی ما معروف شد این بود که این جنگ بین حزب الله و اسرائیل بود بله ممکن است در پشت پرده به همین نام اطلاق میشد. در هر حال چنانکه حضرت امام خامنهای در یکی از خطبههای نماز جمعه به وضوح فرمودند ما از جنبشهای مقاومت لبنان و همچنین جنبشهای مقاومت فلسطین حمایت میکنیم. و حماس و جهاد اسلامی را نیز برشمردند. پس چون جنبش حزب الله جنبش مقاومت است و برای آزادی سرزمین و دفاع از لبنان مبارزه میکند، جمهوری اسلامی ایران به آن یاری میرساند. چنانکه به مقاومت اسلامی فلسطین در داخل و خارج یاری میدهد. این یک حقیقت است. حزب الله یک حزب لبنانی است و رهبری و افراد آن نیز لبنانی هستند. به شما هم میگویم یک روز ما گرد میز گفت و گو بودیم و تمام افراد موجود از رهبران سیاسی لبنان بودند. یکی از آنان گفت حزب الله برای محقق نمودن منافع ایران در لبنان کار میکند. بنده به ایشان گفتم که نه، حزب الله برای محقق نمودن منافع ملت خود کار میکند و جمهوری اسلامی ایران دارای تعهدات عقیدتی، دینی و اخلاقی در جهت حمایت از جنبشهای مقاومت است. و ایران برای رضایت خداوند (سبحانه و تعالی) به ما کمک میکند. ولی ایشان از معنای قربة إلی الله چیزی نمیفهمید و گفت آیا میتوان تصور کرد که دولتی مثل ایران به یک حزب لبنانی در مقابل هیچ، یاری برساند؟ بدون این که حزب در خدمت منافع او باشد؟ به او گفتم خب -البته این صحبت در سال 2006- چند روز پیش از جنگ بود.- حزب الله در سال 82 تأسیس شد آیا میتوانی یک نمونه از عملکرد حزب الله بیاوری که به نفع ایران بوده و به نفع لبنان نبوده باشد؟ و این سخن در برابر تمام اعضای حاضر در جلسه باشد. و گفتم آیا یک نمونه دارید؟ تمام آنها ساکت ماندند. خب اگر حزب الله با حمایت جمهوری اسلامی ایران ولی برای آزادسازی سرزمین و زندانیها لبنان و حمایت از لبنان و سروری، آبها و کرامت لبنانیان میجنگد، چه مشکلی در آن میبینید؟ بلکه بالعکس ما باید از حمایتهای جمهوری اسلامی ایران تشکر کنیم. چون به لبنانیان این امکان را داد تا سرزمین خودشان را آزاد و از کشورشان دفاع کنند. حیدری: یعنی رابطهی حزب الله با جمهوری اسلامی ایران در چهارچوب روابط و پیمانهای معمول دوجانبهای که بین کشورها و پیمانهای منطقهای و بین المللی هست، اصلا نمیگنجد. از یک نوع دیگر و در یک چهارچوب دیگر است. سید حسن نصرالله: این رابطه عقیدتی و اسلامی است و این رابطه شکلی از شکلهای رابطهی بین جهان عربی و اسلامی با جمهوری اسلامی ایران است که در این رابطه جمهوری اسلامی ایران را یک تکیهگاه و حمایتکننده و یاریدهنده برای رسیدن به آرزوهای خود مییابند. و هر چه در لبنان اتفاق میافتد برای منافع لبنان و برای منافع ملت است. آری گاهی نتایج مشترکی وجود دارد. مثلا هنگامی که اسرائیل ناتوان شود و یا اسرائیل شکستی متحمل شود، منفعتی کلی برای لبنان، سوریه، اردن، مصر، جهان عرب، ایران و پاکستان است. این منفعت برای همهی کشورهای اسلامی است. و تنها به نفع ایران نیست. هنگامی که پروژهی اسرائیل شکست میخورد به صلاح کل ملتهای عربی و اسلامی در منطقه است. و تنها به نفع ایران نیست. ما به این رابطه از این دیدگاه نگاه میکنیم. این رابطه دارای پیوند عقیدتی، ایمانی، انسانی و اخلاقی است و صرفا یک رابطهی دو طرفهی سیاسی و دیپلماسی رایج در جهان نیست. حیدری: جناب آقای نصرالله، رابطهی شخص حضرتعالی با حضرت آیت الله العظمی خامنهای چطور است؟ سید حسن نصرالله: خداوند (سبحانه و تعالی) بر من منت نهاد که خیلی زود با ایشان شدم وقتی که عمر کمی داشتم. میدانید هنگامی که حزب الله تأسیس شد سال 82 همهی ما جوان یا نوجوان بودیم. شهید سید عباس (رحمت الله علیه) تنها 27 سال سن داشت و بنده 22 ساله بودم. در آغاز، هنگامی که جمهوری اسلامی ایران میرفتیم و با مسئولان ملاقات میکردیم و بنده از اولین جلسهای که تشکیل یافت حضور داشتم. در همان زمان با سید القائد آشنا شدم. در آن زمان ایشان رئیسجمهور ایران اسلامی بود. علاوه بر آن چون بنده کوچکتر از دیگر برادران بودم و تحرکم آسانتر بودم و تا حدودی زبان فارسی را بلد بودم برادران اگر چیزی میخواستند بنده به ایران میرفتم و این مسئله آشنایی من را با رهبری و مسئولان ایران بیشتر کرد. و همچنین فرصت ملاقات با امام خمینی (رحمت الله علیه) را بیشتر کرد. از آن زمان آشنایی شخصی و نزدیکی با سید القائد (مد ظله الشریف) پیدا کردم که این آشنایی تا کنون استمرار دارد. بنده و تمام دوستانم نسبت به ایشان محبت، عطوفت و بزرگی در دل داریم و به ایشان اعتقاد ویژهای داریم. در این باره به برادران گفتم و خدا را شاهد میگیرم اعتقادم این است که نه تنها در جهان اسلام بلکه در کرهی زمین من کسی را با عقلانیت، علم، حکمت، شجاعت، مدیریت و تواناییهای عقلانی، معنوی، روحی و فردی سید القائد حضرت خامنهای (دام ظله الشریف) نمیشناسم. که توانایی رهبری امت را داشته باشد و این اعتقاد من است و از روی تجربهی 30 ساله و بر اساس بسیاری از تفاصیل معتقدم که ایشان از جانب خداوند تأیید شده و برای آن دلایل بسیاری داریم و میتوانم در این مورد در تلویزیون روزها برای اثبات مدعایم سخن بگویم و برای همین اعتقاد ما این است که پس از رحلت امام خمینی (رحمت الله علیه) وجود رهبری بزرگترین نعمت الهی بر سر این امت است که ما نیز بخشی از آن هستیم. حیدری: جناب آقای نصرالله، مقامات آمریکایی هر از گاهی در مورد احتمال حمله به ایران صحبت میکنند و از جمله گاهی میگویند همهی گزینهها در مقابل ایران روی میز است. مقامات اسرائیلی با حرارت بیشتر در مورد این که روزی به ایران حمله بکنند صحبت میکنند. شما هم امروز جمهوری اسلامی ایران را خیلی خوب میشناسید و آن طرف را هم خیلی خوب میشناسید. فکر میکنید آیا چنین احتمالی اساسا وجود دارد. و اگر روزی چنین اتفاقی بیافتد، پیشبینی شما از نتیجهی چنین حملهای چه خواهد بود؟ سید حسن نصرالله: اساس این احتمال امکان دارد و کسی نمیتواند آن را نفی کند. ولی سؤال درصد وقوع آن است که آیا این احتمال 50، 60 و یا 5 درصد است؟ من معتقدم با تحولاتی که در منطقه به وجود آمده یعنی شکست آمریکا در عراق، پیش از آن شکست اسرائیل در لبنان 2006، شکست اسرائیل در غزه، شکست آمریکا در افغانستان، شکست پیمان ناتو در افغانستان، مشکلات اقتصادی و مالیای که دولت آمریکا با آن رو به روست و مشکلاتی اقتصادی که اروپا با آن مواجه است، اسرائیل پس از جنگ سی و سه روزه دیگر اسرائیل پیش از آن جنگ نیست. این از یک سو. یعنی این در صحنهی دشمن. ولی در صحنهی دوستان جمهوری اسلامی ایران سال به سال نیرو، توانایی و قدرتش بیشتر میشود و نیز دوستان بسیار و توانمندی در این منطقه دارد. به هر حال اعتقادم این است که آمریکا و اسرائیل میفهمند که هر جنگی در برابر ایران برای آنها بسیار هزینهبر خواهد بود. و نتیجه برای آنها بسیار سخت خواهد بود و برای همین من شخصا بر اساس پیشبینیهای منطقهای و بین المللی آن را بعید میدانم و میگویم بعید است. نه به صورت قاطع. یعنی بروز چنین حملهای به ایران تا اطلاع ثانوی واقعا بعید به نظر میآید. من اعتقاد دارم سخن از جنگ علیه ایران در این برهه، جنگ روانی و فشار بر ایران برای گرفتن امتیازاتی در مذاکرات هستهای در چهارچوب پنج بعلاوه یک است. من این احتمال را قویتر میدانم. حیدری: اگر آن احتمال خیلی کمی که شما در موردش صحبت کردید به وقوع بپیوندد و تعرضی به ایران از طرف اسرائیل یا آمریکا صورت بگیرد حزب الله چه کار خواهد کرد؟ شما سال گذشته در مراسمی به مناسبت روز شهید گفته بودید اگر چنین اتفاقی بیافتد پیامدهای خیلی ناشناخته و گستردهای به وجود خواهد آمد. یعنی این را ناشی از قدرت ایران میدانید یا ناشی از کاری که خودتان خواهید کرد؟ سید حسن نصرالله: خب آمریکاییها و اسرائیلیها معنای این سخن را میفهمند و این کفایت میکند! حیدری: استحضار دارید که پروژهی ایرانهراسی به طور جدی از طرف دشمنان ما در منطقه تبلیغ میشود و هر بار که نزدیک است تا ارتباط بهتری میان کشورهای خاورمیانه برقرار شود، آمریکایی مشخصا و اسرائیلیها تلاش میکنند به نوعی ایران را به عنوان یک خطر منطقهای معرفی کنند. آیا واقعا به نظر شما جمهوری اسلامی ایران یک خطر است برای منطقه یا میتواند یک زمینهای برای وحدت و امنیت در منطقه باشد؟ سید حسن نصرالله: نظرم مشخص است. و در هر حال این گزافهگوییهایی که دیگران مطرح میکنند و از پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا کنون همواره تلاش میکردند تا ایران را به جای اسرائیل به عنوان دشمن معرفی کنند. هنگامی که شاه بر ایران حکومت میکرد و همپیمان راهبردی اسرائیل بود، هیچ وقت از ایران به عنوان دشمن عربها و منطقهی عربی یا تهدیدی برای منطقه سخن نگفتند. ولی چون جمهوری اسلامی ایران، تهدیدی برای اسرائیل است، از همان آغاز برپاییش خواستند برای ملتهای عربی دشمنی رو به جای دوستی مطرح کنند. پس همواره سعی کردند جمهوری اسلامی ایران را به عنوان دشمن معرفی کنند و این مسئله تازگی ندارد. عمر این پروژه از سال 1979 میلادی یعنی از پیروزی انقلابی اسلامی در ایران است. و من میگویم شکست خوردهاند. از آنچه در رسانهها گفته میشود، بگذرید. همواره در سالهای گذشته هنگامی که آماری در جهان عرب و نزد ملتهای عربی گرفته میشد، آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن ولی ایران به عنوان دوست شناخته میشد. مسئولان در جمهوری اسلامی ایران همواره به خاطر تأیید و احترام ملتهای عربی و اسلامی جایگاه بالاتری میگرفتند. و این بدین معناست که این پروژه شکست خورده گرچه هزینههای بسیاری برای آن خرج میشود. و برای جا انداختن آن دروغهای بسیاری میبافند. ولی با سپاس از خداوند متعال این دروغها و فریبکاریها در ملتها اثر نمیگذارد و برای همین ملتهای منطقه به ایران به عنوان دشمن نگاه نمیکنند. بلکه آن را دوست و تکیهگاه و حمایت کننده میدانند. امام خمینی میفرمود خدا را سپاس میگویم که دشمنان ما را از احمقها آفرید. آنها میخواهند ایران را به عنوان دشمن معرفی کنند و در هر دو یا سه سال اسرائیل جنگی را در منطقه و علیه ملتهای منطقه به راه میاندازد. کشتاری به راه میاندازد و ایران در کنار ملتهای ستمدیده میایستد. و از آنان دفاع میکنند. پس هر آنچه بر زبان جاری میکنند با تجاوز، تعدی و حماقت خود باطل میکنند. ایران از نگاه بسیاری به عنوان فاکتور قدرت، وحدت، ثبات، وحدت و یکپارچگی در منطقه شناخته میشود. و این حقیقت است. و هر کس حرف دیگری دارد یک دلیل بیاورد. حیدری: جناب آقای نصرالله، شما جملهی خیلی معروفی دارید که اسرائیل از خانهی عنکبوت هم سستتر است. آیا این را گفتهاید که اسرائیلیان بترسند یا واقعا این را باور دارید؟ سید حسن نصرالله: نه، من به این حرف باور دارم. و تجربه این را اثبات کرده است. واقعا در گذشته اسرائیل جنگ واقعی را تجربه نکرده است. بسیار اندک جنگ واقعی را تجربه کرد. جامعهی اسرائیل از داخل مشکل دارد. بله من این حرف را زدم و بسیاری از اسرائیلیان بر آن حاشیه زدهاند. برخی آن را پذیرفتند و گفتند ما از داخل مانند لانهی عنکبوت هستیم و این حقیقت است. یعنی در صورتی که به جامعهی اسرائیلی وارد شوی، خواهی دید دارای تناقضها، دشمنیها، محدودیتها و فساد بسیار است. و دارای بنیان سست و ضعیفی است. مشکل این است محیط عربی محیط مقاوم و قویای نبود. محیط جبههگیر نبود. بلکه محیط سست و تسلیمپذیر و زیر فشار آمریکا بود. و الا اسرائیل سستتر خانهی عنکبوت است. در گذشته امام (رضوان الله علیه) فرمودند اگر هر مسلمانی کاسهای آب بردارد و به اسرائیل بریزد، سیل آن را میبرد. اسرائیل چیست؟ اگر بخشی از ملت لبنان بر او شکست وارد کند، اگر غزهی مظلوم، درمانده و محصور او را شکست دهد، اگر کشورهای منطقه با هم باشند، به آسانی میتوان قدس شریف را آزاد نمود و فلسطین را بازپس گرفت. و این یک امر بسیار آسان است. ولی اراده، پایمردی و آمادگی فداکاری میخواهد. این چنین نیست که اسرائیلیها آمادهی فداکاری باشند. خداوند متعال به ما از نقطه ضعف آنها خبر داده که آنها به دنیا چنگ زدهاند و آن را دوست دارند. و آمادهی مردن نیستند. ما آمادهی شهادت در راه خدا و در راه حق هستیم. و اینجاست که معادله تغییر میکند. یعنی در صورتی که سؤال شود معادله در لبنان و فلسطین چیست؟ میگوییم اسرائیلیها به هر نحو میخواهند زنده بمانند و در مقابل افرادی هستند که در راه حق و مسئلهای که به آن ایمان دارند آمادهی شهادتند. اینجاست که معادله تغییر پیدا میکند. برای همین است که اسرائیل از لانهی عنکبوت بسیار سستتر است. حیدری: جناب آقای نصرالله شما در سخنان دیروزتان به این مسئله اشاره داشتید که اسرائیل بزرگ آرزوی نیل تا فرات را داشت، اما الان کار به جایی رسیده که دارد دور خودش هم دیوار میکشد. ولی به هر حال فرض محال که محال نیست، فرض کنیم شرایط روزی عوض شود و در واقع دو کشور اسرائیل و فلسطین ثبت شده در سازمان ملل و پذیرفته شده توسط جامعهی بین الملل در منطقه تأسیس شوند، با هم سفیر مبادله کنند، سفارتخانه بزنند و همدیگر را به رسمیت بشناسند. و ملت فلسطین هم قبول کنند. آیا حزب الله چنین چیزی را خواهد پذیرفت یا خیر؟ سید حسن نصرالله: اولا این غیر ممکن است. دوما تا کنون خود اسرائیلیها این مسئله را نپذیرفتهاند. آنها آماده نیستند تا به فلسطینیها زمینی بدهند تا کشوری تأسیس شود و آنها کشوری دارای حاکمیت کامل را نمیپذیرند و این آشکار است. به هر حال من میگویم فلسطین اشغالی جایی برای تحول دو کشور و دو بنیاد مستقل را ندارد. فلسطین و اسرائیل این گونه که مطرح شده در واقع امری قابل تحقق نیست و طرحی غیر واقعی است. حیدری: اگر مردم فلسطین بخواهند چه؟ سید حسن نصرالله: این فرض محال است. ملت فلسطین این مسئله را نمیپذیرند و مدعی زمینها و اراضی خود از دریا تا رود بودند و مردم این سرزمین به هیچ وجه نمیتوانند دست بردارند. حیدری: پس به نظر شما راه حل چیست؟ سید حسن نصرالله: راه حل طبیعی همان است که حضرت امام خامنهای (دام ظله الشریف) مطرح کردند. برخی میگویند شما میخواهید یهود را بکشید و آنها را در دریا بریزید. ما میگوییم نه. راه حل در برپایی کشوری واحد در سرزمین فلسطین است که در ان مسلمانان و مسیحیان و یهودیان زیر نظر یک حکومت سیاسی با رفراندم کلی و زیر نظر این ملت با آرامش زندگی کنند. این راه حل منطقی و تنها گزینه است. حیدری: چنین چیزی چقدر زمان خواهد برد؟ فکر میکنید چنین اتفاقی چند سال یا چند دهه طول بکشد تا رخ دهد؟ سید حسن نصرالله: من نمیگویم این یک راه حل آسان است. ولی سختتر از برپایی دوکشور نیست. برپایی دو کشور چنانکه گفته میشود، سختی این طرحی را که میگویم ندارد. به هر حال بر اساس فکر، عقیده و تحلیل ما و ارزیابی از وضعیت ملی، منطقهای و بین المللی است که ما اعتقاد داریم این حکومت نابود خواهد شد. و زمان آن هم دور نخواهد بود و از غیب هم حرف نمیزنیم. بلکه بر اساس وقایع و حقیقتهای سیاسی و اقتصادی و امنیتی و مردمشناسی و بر اساس وضعیت منطقه و بین المللی و بر اساس دگرگونیهایی است که در فلسطین و کشورهای اطراف فلسطین اتفاق میافتد. به اعتقاد ما روزی که سرزمین فلسطین به ملت فلسطین برگردد و در آن حکومت فلسطینی برپا شود دور نخواهد بود. حیدری: امتیازی یا امتیازهایی در عالم وجود ندارد که آمریکاییها آنها را به شما بدهند و شما حاضر باشید در فرآیند صلح خاورمیانه آن طور که آنها میخواهند مشارکت بکنید، الا این که اسرائیل از بین برود؟ سید حسن نصرالله: به هیچ وجه. به هیچ وجه. ما در این راه بهترین فرزندان، پدران، دوستان، مردان و زنان خود را به عنوان شهید تقدیم کردیم و اصلا قابل مناقشه نیست. و مسئله اینجا حق آشکار در مقابل باطل آشکار و مسئلهی قابل مناقشه یا به نتیجهی بینابینی رسیدن نیست. این سرزمین متعلق به فلسطینیان و امت اسلامی است. حیدری: پس تکلیف این چند میلیون اسرائیلی که الآن در سرزمینهای اشغالی زندگی میکنند چه میشود؟ سید حسن نصرالله: به همان جایی که از آن آمدهاند بر میگردند. بسیاری از اسرائیلیها دارای تابعیت کانادیی، آمریکایی، فرانسوی، روسیهای و آلمانی هستند. پس بر میگردند به همان جایی که از آن آمدهاند. در پایان ملت فلسطینی اعم از مسلمانان و مسیحیان و یهود هنگامی که دولتش را برپا کند میتواند در این مورد تصمیم بگیرد که آنها را بپذیرد یا نپذیرد. یا حق اقامت و یا شناسنامه و تابعیت به آنها بدهد. و این هم به صاحبان اصلی زمین بر میگردد. حیدری: بحران سوریه به نظر شما چطور حل خواهد شد؟ آیا اصلاحاتی که آقای بشار اسد دنبال میکنند و از جمله مجلسی که به تازگی گشایش پیدا کرد در سوریه، به نظر شما راه حل بحران سوریه خواهد بود؟ سید حسن نصرالله: یکی از علل موضعگیری ما در جریان سوریه این است که ما مشکل آنجا را مشکل اصلاحات نمیدانیم. شما دقت کنید. زمانی که آمریکا، غرب، اسرائیل و برخی کشورهای عربی که گذشتهی آنها در مورد روابط با آمریکا و موضعگیری در برابر اسرائیل مشخص است و همچنین گروه القاعده و گروههای دیگه در سوریه فعال هستند. همهی آنها دارای یک هدف هستند و آن سرنگونی این نظام است. پس اعتقاد من این است که مشکل آمریکا، غرب، اسرائیل و عدهای از کشورهای عربی با حکومت سوریه مشکل اصلاحات نیست چون اگر دربارهی اصلاحات سیاسی یا نظام دموکراسی یا انتخابات و غیره صحبت شود، کشورهایی عربی وجود دارند که آنچه در سوریه میگذرد را پشتیبانی میکنند و دارای روابط مستحکم با آمریکا هستند در حالی که در آن کشورها نه قانون اساسی، نه انتخابات، نه اصلاحات و نه گردش حکومتی وجود دارد. پس مسئله این نیست. معتقدیم که آنها دنبال سرنگونی نظام سوریه هستند. و مشکل اصلی هم موضعگیری این نظام نسبت به جنبشهای منطقه است. و خب این یک واقعی است. حکومت سوریه الان به علت پایبندی به حقوق خود مانع از سازش با شرایط آمریکایی شد. مصر، اردن و حکومت خودگردان با امضای پیمان اسلو با اسرائیل سازش کردند و لبنان در جریان و منتظر بود. اگر حکومت سوریه وارد صلح میشد، مسئله از سالها پیش تمام میشد. و بسیاری از حقوق ملتهای عرب و فلسطینی تباه میشد. پس مشکل این است که این نظام از مقاومت در لبنان و فلسطین و عراق حمایت میکرد. به اعتقاد من مشکل اصلی آنها این است. و از سوی دیگر رئیس جمهور بشار اسد گفت که ما آمادهی اصلاحات و گفت و گو هستیم ولی آنها اصلاحات و گفت و گو را نپذیرفتند. پس نتیجه میگیریم که هدف اصلاحات و گفت و گو نبود. پس هدف آنها سرنگونی حکومت سوریه یا تغییر موضعگیری آن دربارهی نبرد عرب و اسرائیل بود و برای همین مسئله به آسانی تمام نخواهد شد. و استمرار پیدا خواهد کرد. و متأسفانه به ضرر سوریه، ارتش، ملت، نظام و آیندهی سوریه خواهد بود. تنها راه حلی که وجود دارد وارد شدن در گفت و گو است. و اصلاحات مطرح شده یا قابل پذیرش است یا باید مورد کنکاش و تغییر قرار بگیرد. ولی همهی اینها از طریق گفت و گو و همکاری سوریها به دست میآید. هر راه حل دیگری به سرنگونی سوریه میانجامد. و من میگویم آمریکاییها و اسرائیلیان میخواهند سوریه را نابود کنند. حیدری:فکر میکنید آمریکاییها، عربستانیها و ترکها اجازه خواهند داد اصلاحات در سوریه به نتیجه برسد. با توجه به مواضع خیلی تندی که داشتند و در واقع بحث جدی در مورد تغییر رژیم داشتند. سید حسن نصرالله: من بعید میدانم آنها به طور آشکار به سرنگونی نظام سوریه اصرار دارند. حیدری: جناب آقای نصرالله، تعبیر، برداشت و تحلیل شما از موج انقلابهایی که در کشورهای منطقهی ما اتفاق افتاده چیست؟ حالا تعبیر بیداری اسلامی آن تعبیری است که در کشور ما استفاده میشود، تعبیر بیداری عربی در کشورهای منطقه استفاده میشود. موضع شما در این قبال چیست و فکر میکنید واقعا چه اتفاقی دارد میافتد و آیا این دموکراسی تزریقی آمریکاییهاست و یا به نوعی جریان ریشهدار حرکتی اسلامی در منطقه است؟ سید حسن نصرالله: به اعتقاد من جنبشهایی که در منطقه اتفاق افتاد جنبشهای واقعی و سناریو، تئاتر یا فیلم -چنانچه برخی ادعا میکنند.- ساختگی نیست. این جنبش اکنون تحقق پیدا کرد. گرچه دهها سال پیش انتظار آن میرفت. معتقدم پیروزی انقلاب اسلامی ایران یک الگو به تمام ملتهای عربی و اسلامی عرضه کرد. ملتی بدون سلاح با اراده و یکپارچگی میتواند نظامی قدرتمند چون نظام شاه را سرنگون کند. این حرکت از اینجا آغاز شد و البته این تحول فرهنگی، فکری، معنوی، روحی و سیاسی به وقت احتیاج داشت سپس جنبش مقاومت در لبنان پیش آمد. پس از آن شکست اسرائیل در 25 مه 2000، انتفاضهی اول و دوم فلسطین اشغالی، جنگ 2006 و پیروزی مقاومت در جنگ سی و سه روزه و پیروزی غزه در جنگ 2008 و شکست آمریکا در عراق به وسیلهی قیام و پایداری ملت عراق پیش آمد. اینها همه تحولاتی است که در احساسات، اراده و عقیدهی آنان تأثیر گذاشت و برای انها افقی از امید و آرزو نسبت به آینده باز نمود. علاوه بر آن عملکرد نظامها و حکومتهای سازشپذیر و ضعیف و سست که هیچ کاری انجام نداده بودند بستر را فراهم آورد. نباید علل و اسباب این جنبشها را در چند ماه یا چند هفتهی قبل از وقوع آن جستجو بکنیم. علل آن بسیار ژرف و به 10، 20 یا 30 سال قبل بر میگردد. دگرگونیهایی که در منطقه و در جهان پیش آمد منجر به این قیامها شد. این انباشتها از لحاظ کمی و کیفی به حدی رسید که ملتها قیام کردند و من معتقدم جنبش این ملتها جنبش واقعی است. و هنگامی که امام خامنهای از بیداری اسلامی صحبت میکنند، درست است. انگیزهی اصلی این ملتها اسلام است و اسلام هم مورد احترام مسلمانان و هم مورد احترام ملیگراهاست یعنی افرادی که مسلمانان به معنای خاص نیستند. گرچه روحیه، عطوفت و معنویت اسلامی دارند و ارزشهای اسلامی را محترم میشمارند. پس این جنبش واقعی و حقیقی است. مسئلهی اساسی این جنبشها پس از پیروزی آنها این است که آیا جنبشهای ملی میتوانند میوهی خود را بچینند یا این که آمریکاییها و مزدوران آنها میآیند تا نتیجههای انقلابها را مصادره کنند؟ این چالش اصلی در تونس، لیبی، مصر و هر جا که انقلاب به اینجا رسیده یا نزدیک است که انقلاب شود برقرار است. در بحرین اجازه نمیدهند و این خود مایهی محکومیت نظامها و کشورهای عربی است که ادعا دارند… حیدری: جناب آقای نصرالله، به نکتهی خوبی اشاره کردید، البته بررسی تحولات کشورهای منطقه باید تک به تک صورت بگیرد. در کنار فضای عمومی همهی آنها بعضا به لحاظ ماهیت با هم متفاوتند. خود شما، چرا موضعتان در قبال بحرین و سوریه یکی نیست؟ آیا به این دلیل که دولت سوریه شیعی و دولت بحرین سنی؟ و تحلیلها و موضعگیریهای شما نسبت به این دو بر این اساس دارد تقسیمبندی میشود؟ یعنی شما نگاه مذهبی و قومی به این کشورها دارید؟ بحث اصلا متفاوت است؟ سید حسن نصرالله: نه، اولا این که نظام سوریه شیعه نیست. و این مغالطه است. نظام سوریه سکولار است و نه شیعه یا غیر شیعه. ما از ابتدای دگرگونیها در منطقه یعنی تحول در تونس، مصر، لیبی، بحرین و سپس سوریه دو معیار داشتیم. معیارهایی ثابت و مشخص. معیار اول موضعگیری آن نظام نسبت به اسرائیل و نبرد با اسرائیل است. معیار دوم آمادگی این نظام برای اصلاحات است. پس اگر نظامی از در صلح با اسرائیل درآمد و با آن دوست بود ما طرفدار سرنگونی آن نظام هستیم. و اگر این نظام آمادهی اصلاحات نباشد ما باز هم با سرنگونی آن موافقیم و آز سرنگونی آن پشتیبانی میکنیم. ولی اگر آن نظام دشمن با اسرائیل و حامی مقاومت و آمادهی اصلاحات باشد ما از سرنگونی آن حمایت نمیکنیم. و میگوییم بفرمایید اصلاحات کنید. در سوریه نظام دشمن اسرائیل است و از جنبشهای مقاومت حمایت میکند و آمادهی اصلاحات است لذا ما گفتیم بفرمایید به سوی گفت و گو و اصلاح نه به سوی جنگ و برخورد که به نابودی و خرابی سوریه میانجامد. ولی در جاهای دیگر مسئله متفاوت است. میدانیم در بحرین بیش از یک دیدگاه وجود دارد. برخی به سرنگونی نظام معتقدند و برخی به اصلاحات عقیده دارند. ما در بحرین دخالت نمیکنیم و ارادهی ملت را محترم میشماریم ولی تا کنون نظام بحرین نشان نداده نظامی دشمن اسرائیل است. بلکه برعکس ما ملاقاتهای بسیاری میان مسئولان بحرینی و اسرائیلیان مشاهده کردیم. در همین زمان موضعگیری مشخص در حمایت از جنبشهای مقاومت وجود ندارد و از سوی دیگر اصلاحات را نیز نمیپذیرد و درخواستهای ملت خود را نادیده میگیرد. و علی رغم این که ملت بحرین جنبشی مسالمتآمیز دارد با کشتار رو به رو میشود. اختلافات میان آنها واضح و آشکار است. موضعگیری ما از آنچه در منطقه اتفاق میافتد دو معیار ثابت است که وقتی آن را بر این کشور تطبیق میدهیم ما را مخالف نظام قرار میدهد. در حالی که در کشور دیگر ما را به سوی گفت و گو با نظام سوق میدهد. حیدری: من چند سؤال شخصی هم از شما دارم. ممنون میشوم که پاسخ دهید. شما در سن جوانی 20، 21 سالگی با حضرت امام خمینی دیدار داشتید و شنیدم که از ایشان حکم گرفتید. درست است؟ سید حسن نصرالله: نه، حدودا در سن 23 سالگی بودم. ولی حکم ویژه و خاصی نبود. نزد امام (رضوان الله علیه) مطرح شد که به برخی از علما یا طلاب لبنانی که من هم یکی از طلاب بودم حکمی دربارهی امور حسبیه و سهمین مبارکین که معمولا داده میشود، بدهند. که بنده یکی از آن افراد بودم که افتخار داشتم به آن حکم نائل بشم. به نظرم به هفت یا هشت نفر در لبنان داده شد و خب من یکی از آنها بودم که این حکم را گرفتم. حیدری: جناب آقای نصرالله، شما خبر شهادت فرزندتان محمدهادی را چطور شنیدید؟ و واقعا چه حس و حالی به شما دست داد وقتی شنیدید محمدهادی به شهادت رسیده؟ سید حسن نصرالله: اولا این مسئله برای من قابل انتظار بود و ناگهانی نبود. چون محمدهادی در مقاومت مشغول بود و همهی جوانان ممکن است در هر وقتی به شهادت برسند. حیدری: ولی در هر حال شما یک پدر هستید آقای نصرالله. سید حسن نصرالله: درست. ولی اولا انتظار این مسئله میرفت به همین دلیل این حادثه اصلا برای ما ناگهانی نبود و باید بگویم از پیش از شهادت هادی تمام برادران مقاومت را به عنوان برادران و پسران خودم میدانم و میان من و آنها رابطهی عاطفی زیادی وجود دارد. بله، ویژگیای وجود دارد یعنی هنگامی که پسرت شهید میشود، مسلما وضعیتی خاص به وجود میآید. ولی بر اساس عقیده و فرهنگ و دین ما و خطبهای که همواره در این گونه مناسبتها خوانده میشود و از شهادت و اجر شهید و درجهی شهید و درجهی خانوادههای شهدا صحبت میشود و شهادت را افتخار و عزت میدانیم، آنچه ما میگوییم و مردم را با آن آشنا میکنیم به آن ایمان داریم. و برای همین شهادت هادی از همان لحظهی اول برای من افتخار و عزت بود. من در لحظهی اول گفتم خدا رویت را سفید کند پسرم چون شهادت هادی در واقع عزت و سربلندی برای حزب الله و مقاومت و خانوادهی من در آخرت است ان شاءالله و ما آن را به این صورت پذیرفتیم و قبولش کردیم. حیدری: جناب آقای نصرالله، من سر خاک محمدهادی رفتم و فاتحه هم خواندم. شما حتی به نظرم این کار را هم به خاطر مشکلات حفاظتی و تهدیداتی که به هر حال همیشه برای شما وجود دارد، نمیتوانید بکنید. چطور درد خودتان را به خاطر از دست دادن چنین جوان رشید و رعنایی تسکین میدهید؟ حالا من یادآوری میکنم ولی به هر حال رفتن سر خاک شهدا خود باعث آرامش میشود. شما برای این که آرام شوید، چه میکنید؟ سید حسن نصرالله: اعتقاد ما این است که شهیدان نزد خداوند متعال و زنده هستند. و اکنون آنها زنده هستند و از گروههایی زندهاند و هیچ شکی در آن نیست، شهیدان هستند. میدانید دربارهی عالم بزرخ مناقشهی عقیدتی و فکری وجود دارد و این که انسانهایی که میمیرند وضع آنها چطور خواهد بود؟ مناقشه وجود دارد. گروهی از مردم که دربارهی زنده بودن کنونی آنها مناقشهای نیست، شهیدان هستند. و خداوند نیز آن را در قرآن ذکر کرده. حیدری: این مربوط به ایشان میشود. شما چه کار میکنید؟ سید حسن نصرالله: خب من معتقدم او زنده، کریم، عزیز، در امن و امان و خوشحال در بهشت و رضوان خداست و این نهایت خوشی من است. شما اینجا نشستید و اگر بدانید پسرتان در ایران در این لحظه خوشحال و خوشی و سعادت است شما هم روحیهی خوش و سعادتمندی خواهید داشت ولی اگر بدانید او بیمار است یا خدای ناکرده برای او اتفاقی افتاده یا در بیمارستان بستری است شما دردمند و ناخوش میشوید. گرچه او از شما دور است هنگامی که اعتقاد و باور داری و این شهدا واقعا زنده هستند و در بهشت خدا و در نعمتی بزرگ به سر میبرند، همان برای آرامش کفایت میکند. تسکین پیدا میکنی، آرام میشوی. حیدری: حتما همین طور است. جناب آقای نصرالله شما از فرزندان دیگرتان هم الآن در مقاومت هستند؟ شما همین الآن از مردم دعوت میکنید و جوانانشان را حزب الله فرا میخوانید. فرزندان دیگر خودتان هم همکاری میکنند در حزب الله یا خیر؟ سید حسن نصرالله: من چهار فرزند دارم. سه پسر و یک دختر. یکی از فرزندانم کوچک و یازده سالش است. ولی دو پسر دیگرم کارمند حزب الله هستند. حیدری: اگر آنها ترجیح بدهند به جای مبارزه در قالب حزب الله وارد سایر جنبشهای مقاومت بشوند مثلا بگویند ما میخواهیم برویم در امل مبارزه کنیم شما چه کار میکنید؟ سید حسن نصرالله: من بر آنها هیچ چیزی را اجبار نمیکنم. آنها میتوانند هر چیزی را انتخاب کنند. میدانید برخی از برادران من که از یک پدر و مادر هستیم اکنون در جنبش امل هستند. حیدری: یعنی شما هیچ منعی ایجاد نمیکنید برای… اگر اصلا نخواهند مبارزه کنند. نخواهند در چهارچوب حزب الله باشند. آن وقت چه؟ آیا شما از آنها دلگیر یا دلخور نمیشوید؟ سید حسن نصرالله: هادی خود این راه را انتخاب کرد و به مقاومت پیوست من حتی از او درخواست نکردم. او در مدرسه بود و درس میخواند. ولی او درخواست کرد از مدرسه بیرون بیاید و به مقاومت بپیوندد. و همچنین بقیهی فرزندانم. من از آنها درخواست نکردم. و آنها خود این راه را انتخاب کردند. حیدری: هیچ وقت به فکر انتقام خون محمدهادی بودید یا خیر؟ سید حسن نصرالله: مسئله، مسئلهی انتقام نیست. در آنجا جبههای وجود دارد و ما در آن میجنگیم و میکشیم و کشته میشویم. خب جبهه است. مسئله این است که… حیدری: ولی شما گفتید که انتقام خون شهید عماد مغنیه را خواهید گرفت. سید حسن نصرالله: مورد حاج عماد مغنیه ترور بود. و دوم هنگامی که من از انتقام سخن گفتم از انتقام شخصی و قبیلهای سخن نگفتم بلکه گفتم کسانی که این ترور و جنایت را انجام دادند باید تاوان آن را بپردازند تا بدانند کشتن رهبران، خانواده و برادران ما مسئلهی آسانی نیست. حیدری: پاسخ قاتلین شهید عماد مغنیه همچنان در دستور کار حزب الله هست؟ سید حسن نصرالله: بله، قطعا چون ما خواستیم که جواب ما درخور توانایی شهید عماد مغنیه باشد به طبع زمان برد و ممکن است وقت بیشتری هم بگیرد. حیدری: جناب آقای نصرالله، هیچ وقت شده در برابر خانوادههای شهدای حزب الله -نمیخواهم بگویم شرمندگی یا ندامت- احساس ناراحتی بکنید، احساس بکنید که به نوعی نمیتوانید با آنها مواجه شوید و خودتان را مسئول شهادت یا کشته شدن آنها ببینید. سید حسن نصرالله: اصلا. حیدری: برخورد خود خانوادههای شهدای مقاومت با شما چطور بود؟ سید حسن نصرالله: این یکی از عوامل یاری دهنده است. همواره برخورد خانوادهها با چنین اتفاقی با درایت، معرفت، قبول و افتخار بود و تا کنون به مشکلی برخورد نکرده. آنها هم به این راه معتقد هستند. و به فرزندانشان افتخار میکنند. و بسیاری از این خانوادهها تسلیت را نمیپذیرفتند. و میگفتند به ما تبریک بگویید. برخی از مادران شهدا شیرینی پخش میکردند. و شهادت فرزندانشان را به عنوان عروسی و نه ترحیم قلمداد میکردند. و برای همین من احساس مشکل نمیکردم چون احساسات، اعتقاد و فرهنگ خانوادههای شهدا همین است و ما به این مسئله باور داریم. حیدری: جناب آقای نصرالله، هیچ وقت از این مدل کار و زندگی خسته نشدید؟ سخت نیست؟ اینقدر مبارزه. اینقدر به هر حال جا به جا شدن. این قدر مخفیانه زندگی کردن… سید حسن نصرالله: اگر بگویم وجود ندارد یا خسته نمیشویم درست نیست. انسان خسته میشود چون بشر هستیم. انسان از شرایطی که او را در بر میگیرد خسته میشود. ولی از آغاز و هنگامی که در این راه قدم گذاشتیم و این که در راه خداوند (سبحانه و تعالی) و این که هر چه انجام میدهیم در پیشگاه خداوند (تبارک و تعالی) است همهی مسائل بسیار آسان میشود. من یا امثال من هیچ کاری نمیکنیم. کافی است در ذهن شما صحنهای از وقایع کربلا و صحنهای از صحنههای امام حسین (علیه السلام) خطور کند. از قربانیهایش، فرزندانش، خستگیهایش و سخن ایشان به یاد شما بیاید که فرمود:«هوّن علیّ ما نزل بی أنه بعین الله- اینکه آنچه رخ میدهد را خدا میبیند، کار را برایم آسان کرده.» و ما تا کنون چیزی انجام ندادهایم تا استحقاق چیزی داشته باشیم. حیدری: من جایی میخواندم که بر اساس آییننامهی قبلی حزب الله دبیران کل دو دور میتوانستند دبیرکل بشوند و دیگر نمیتوانستند ولی ظاهرا آییننامه را دوستان شما تغییر دادند تا شما بتوانید به دفعات به دبیرکلی انتخاب بشوید. فکر نمیکنید این تمرکز و توالی قدرت در شما هم برای حزب الله هم برای خود شما خطرناک باشد؟ معتقد به گردش قدرت و گردش نخبگان در رأس حزب الله نیستید؟ سید حسن نصرالله: در آغاز هنگامی که این ماده وضع شد اختلافی میان برادران وجود داشت. برخی این ماده را نمیپذیرفتند و برخی میگفتند بگذارید این قید یعنی دو دوره بر اساس تجربه قرار بگیرد. پس در آغاز بر اساس تجربه وضع شد. سپس آن را لغو کردند. ملغی نمودن ماده دلیل بر بودن من به عنوان دبیرکل همیشگی نیست. بلکه این مسئله به خود برادران بر میگردد. آنها میتوانند دبیرکل دیگری را انتخاب کنند. ملغی نمودن ماده به معنای این است که من یا دیگری میتواند دبیر کل شود. در گذشته اولین دبیرکل ما دوباره انتخاب نشد. پس ماده برادران را ملزم نمیکند که فقط بنده باشم. و مسئله دست آنهاست و ممکن است کس دیگری را انتخاب کنند. معلوم نیست چه اتفاقی خواهد افتاد. حیدری: دبیرکل حزب الله با کسی هم در کارهایش مشورت میکند؟ سید حسن نصرالله: ما در فرماندهی حزب الله به رهبری گروهی معتقدیم. من رهبر حزب الله نیستم. در حزب الله شورایی برای رهبری وجود دارد که از چند نفر تشکیل شده است. ما مینشینیم و بحث میکنیم. سپس رأی گیری میشود. یعنی تنها مشورت نیست. بلکه تصمیم هم میگیریم. و هر چه اکثریت تصمیم میگیرد من و دیگران و گروه حزب الله اجرا میکنیم. این در سطح فرماندهی است. زیر این شورا مجلسی است که امور مربوط به خود را مورد کنکاش و بررسی قرار میدهد و صلاحیت دارد که در سطح خود تصمیماتی بگیرد خود من از لحاظ شخصیتی به گونهای هستم که حتی در دایرهی اختیارات و صلاحیتهایی که به من داده شده نیز با برادرانم مشورت میکنم و از نظرات آنها استفادهی بسیاری میکنم. من به شدت به مشورت و همکاری با دیگران معتقدم. حیدری: آقای نصرالله به کس یا کسانی یا به نهادهایی هم پاسخگو هست؟ سید حسن نصرالله: البته من در مقابل شورای حزب الله مسئولیت دارم. از لحاظ قانونی و اداری آنان حق دارند از من بازخواست کنند. که چرا این را گفتی؟ و چرا این را انجام دادی؟ حیدری: یعنی شما در برابر اختیارات و مسئولیتهایی که دارید در واقع پاسخگو هم هستید به ارکان داخلی خود حزب الله؟ سید حسن نصرالله: بله و قبل و بعد آن ما در برابر خداوند مسئولیم. حیدری: اگر شما یک روز دبیرکل حزب الله لبنان نباشید دوست دارید چه کار کنید؟ مثلا دوست دارید به امور مذهبی بپردازید؟ مثلا بروید در حوزه درس بخوانید یا درس بدهید. سید حسن نصرالله: در صورتی که الان شخصی پیدا بشود و مسئولیت حزب الله را بر عهده بگیرد دوست دارم همانند یک طلبه کار کنم. یعنی درس بخوانم و تدریس و تبلیغ کنم. و از مسجدی به مسجد دیگر، از روستایی به روستای دیگر و از شهری به شهر دیگر بروم. این کاری است که آن را دوست دارم و معتقدم بسیار مفید است. ولی در هر حال این فرضی است. یعنی یک سؤال فرضی است. من به حزب الله ایمان دارم و اگر دبیرکل نباشم در هر موقعیت و جایگاهی از حزب الله حاضرم خدمت کنم و برای من مسئولیت، سطح مسئولیت یا جایگاه مهم نیست. چون به این جنبش ایمان دارم و آن را جنبشی مقدس، شریف و مبارک میدانم که قربانی فراوانی داده و در مقابل پیروزیهایی درخشان به وجود آورده. و من کاری نمیتوانم بکنم جز این که یکی از اعضای این مجموعه باشم و بر اساس این گروه عمل کنم. حیدری: اگر دبیرکل حزب الله لبنان نباشید، فکر میکنید این همه دوست و این همه دشمن که الآن دارید تبدیل به چه میشوند؟ آیا دوستداران و دشمنان شما همینقدر خواهند بود؟ سید حسن نصرالله: خب طبیعت امر تغییر خواهد کرد. تغییر خواهد کرد. حیدری: هیچ وقت دلتان تنگ نشده برای این که راحت در خیابان راه بروید، به کشورهای دیگر سفر کنید، حج بروید، زیارت بروید، با خانواده بروید پارک، سینما و در مجامع عمومی شرکت کنید؟ سید حسن نصرالله: چرا! البته این اتفاق همواره پیش میآید. در نهایت من انسان هستم و دارای احساسات و عاطفهام و امید دارم روزی برسد که بنده در خیابان راه بروم. به زیارت و حج و عمره بروم. حیدری: الآن به جز مبارزه دیگر چه کار میکنید؟ مثلا چقدر وقت برای خانوادهتان میگذارید؟ چقدر با آنها هستید؟ یا مدام در حال مبارزه هستید؟ سید حسن نصرالله: طبیعتا شرایط و وضعیت موجود وقت بسیاری از من میگیرد. و من مجبور به ادای وظیفهی خود هستم. برای رویارویی با دشمن چنانکه میگویید. ولی خب معلوم است مقداری از وقتم را برای خانواده میگذارم. حیدری: مهمترین علاقهی شخصیتان چیست؟ یعنی منهای مبارزه و امورات زندگی، علاقهی شخصی شما چیست؟ مثلا شعر، موسیقی... سید حسن نصرالله: کتابخوانی. حیدری: آخرین کتابی که خواندید چه بود؟ سید حسن نصرالله: آخرین کتاب که خواندم… برایم تفسیر جدیدی از یکی از علمای لبنان رسید و این تفسیر مورد توجه من قرار گرفت و آن را همین روزهای آخر میخواندم. حیدری: کتاب رمان نمیخوانید هیچ وقت؟ داستان… سید حسن نصرالله: ما هر روز در داستان زندگی میکنیم. و دیگر نیازی به خواندن داستان نداریم. در گذشته میخواندم ولی اکنون نه. حیدری: خب آقای نصرالله من یک سری کلمه، عبارت و واژه دارم که میخواهم برای هر کدام از اینها در حد یک یا دو جمله نظرتان را بگویید. بگویم؟ حیدری: خیلی متشکرم جناب آقای نصرالله. سید حسن نصرالله: سختترین سؤالات را آخر پرسیدید. حیدری: من سؤال زیاد دارم ولی آخر شب است و شما خستهاید. واقعا تشکر میکنم از وقت خیلی زیادی که به من و بینندگان ما دادید و با حوصله به سؤالات ما پاسخ گفتید در این دل شب. شاید بینندگان ما ندانند که ما در چه ساعتی از شب داریم این برنامه را خدمت شما ضبط میکنیم ولی صمیمانه از شما تشکر میکنم. برای شما آرزوی سلامتی میکنم. برای حزب الله و مقاومت آرزوی موفقیت. و امیدوارم که در آینده توفیق داشته باشم که در آینده مجددا گفت و گویم را با شما تکرار کنم. سید حسن نصرالله: من از این مناسبت یعنی عید مقاومت و آزادسازی لبنان استفاده میکنم و از طریق شما و تلویزیون از همهی عزیزان و دوستان در جمهوری اسلامی ایران تشکر میکنم. و از طرف ملت و مقاومت در لبنان به حضرت آیت الله العظمی خامنهای (دام ظله الشریف) و ریاست جمهوری اسلامی ایران برادر عزیز دکتر احمدینژاد و همهی مسئولان جمهوری اسلامی ایران و ملت ایران تشکر میکنم. که از 33 سال پیش تا کنون با حمایتهای پدرانهی سیاسی، معنوی و مادی همراه لبنان، ملت لبنان و فلسطین و مقاومت فلسطین ایستادگی کردند و میدانم که آنان به آنچه اعتقاد داشتند عمل نمودند و با الگو گرفتن از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیتش در مقابل نه از لبنانیها و نه از فلسطین پاداش و تشکری نخواستند. از خداوند مسئلت دارم که به آنها در دنیا و آخرت جزای خیر دهد. حیدری: ان شاءالله. بینندگان محترم همراه با جناب آقای سید حسن نصرالله، دبیرکل محترم حزب الله لبنان، که این لطف را کردند و این وقت وسیع را در اختیار ما گذاشتند با شما خداحافظی میکنیم و برایتان آروزی موفقیت داریم. خدانگهدار. اگر مقاومت نبود ارتش اسرائیل در مرزهای لبنان میماند و خارج نمیشد.
بنده شخصا بر اساس معادلهی مادی و محسوس نمیفهمم در این سی و سه روز چه گذشت. چون بنده دقیقا اطلاع دارم ما چه داریم و اسرائیل چه دارد.
عماد مغنیه، شریک روح من است.
واقعا در گذشته اسرائیل جنگ واقعی را تجربه نکرده است.
من رهبر حزب الله نیستم.
حزب الله.
سید حسن نصرالله: حزب الله جنبش ایمانی، جهادی و مبارکی است که قربانیانی تقدیم کرده و امتیازاتی به دست آورده که باعث به وجود آمدن امیدهای فراوانی شده.
حیدری: سید حسن نصرالله.
سید حسن نصرالله: بندهی فقیری است که از خداوند حسن عاقبت میخواهد.
حیدری: ایران.
سید حسن نصرالله: ام القراء، کشور و مرکز اسلام و خاستگاه اصلاحات و تغییر در دوران معاصر در این جهان.
حیدری: اسرائیل.
سید حسن نصرالله: غدهی سرطانی.
حیدری: آمریکا.
سید حسن نصرالله: شیطان بزرگ.
حیدری: شهادت.
سید حسن نصرالله: آرزوی هر عارف و مشتاق.
حیدری: مقاومت.
سید حسن نصرالله: راه مجاهدان و عاشقان.
حیدری: لبنان.
سید حسن نصرالله: کشوری زیبا. و زیباترین چیز آن روح جهادی است که توانسته عزت و کرامت را به امت بازگرداند.
حیدری: فلسطین.
سید حسن نصرالله: قاعدتا سرزمین مقدسات و قبلهی مجاهدان و شهدا که امیدداریم ان شاءالله آزاد شود.
حیدری: عملیات انتحاری.
سید حسن نصرالله: انتحاری یا استشهادی؟
حیدری: هر دو، هم عملیات انتحاری را بگویید هم عملیات استشهادی را.
سید حسن نصرالله: عملیات استشهادی عملیاتی است که اگر در راه درست و مشروع باشد، همان شهادت است. که کوتاهترین راه به سوی خداست. ولی اگر عملیاتی است که مشروع نیست، مانند قتل نفس است که جهنم را به دنبال دارد.
حیدری: اسلام.
سید حسن نصرالله: دین کامل خداوند.
حیدری: امام خمینی.
سید حسن نصرالله: امام خمینی احیاگر دین و برانگیزانندهی نهضت احیاگری است. شخصی است که همه آرزوی او را دارند و به اعتقاد من امام بزرگترین فرد در زمان غیبت کبری است. این سخن رو از مقام معظم رهبری خواندم و فکر کردم این سخن بزرگی است و ممکن است برخی آن را باور نکنند. ولی زمانی که وارد جریان زندگی بشوی و با فشارها و مشکلات رو به رو بشوی، آن را باور خواهی کرد. و به اعتقاد من امام بزرگترین شخصیت -حد اقل- در دوران غیبت کبری است.
حیدری: امام موسی صدر.
سید حسن نصرالله: امام موسی صدر بر من و در زندگی کودکی من تأثیر بسیاری داشت. معتقدم دگرگونی زیادی در لبنان به این بزرگمرد مظلوم بر میگردد. او مظلوم بود.
حیدری: حضرت آیت الله خامنهای.
سید حسن نصرالله: ما همانگونه که امام دربارهی او گفت معتقدیم که او مثل خورشیدی است که دنیا را پر از نور میکند.
حیدری: خاورمیانه.
سید حسن نصرالله: منطقهی مشکلات!
حیدری: دانشگاه.
سید حسن نصرالله: دانشگاه یا حوزهی علمیه؟
حیدری: دانشگاه جدا، حوزهی علمیه جدا. میخواهم تک تک نظر شما را راجع به این دو بدانم.
سید حسن نصرالله: دانشگاه یعنی کارخانه مردان و رهبران آینده.
حیدری: حوزهی علمیه؟
سید حسن نصرالله: ضمانت دنیا و دین.
حیدری: شیعه.
سید حسن نصرالله: یتیمان آل محمد.
حیدری: سنی.
سید حسن نصرالله: برادران ما در اسلام.
حیدری: مسیحی.
سید حسن نصرالله: برادران ما در انسانیت.
حیدری: صهیونیسم.
سید حسن نصرالله: صهیونیسم یعنی پروژهای که برای تأسیس اسرائیل است و دربرگیرندهی یک غدهی سرطانی است.
حیدری: محمدهادی.
سید حسن نصرالله: شهیدی که در دنیا و آخرت به او افتخار میکنم.
حیدری: سید عبدالکریم.
سید حسن نصرالله: خب… دربارهی پدر نمیتوانی چیزی بگویی.
حیدری: بیروت.
سید حسن نصرالله: بیروت پایتخت و سرزمینی که این مقاومت از آنجا آغاز شد.
حیدری: عماد مغنیه.
سید حسن نصرالله: او شریک روح من است.
حیدری: سید عباس موسوی.
سید حسن نصرالله: استاد، پدر، رهبر، مرشد و معلم.
حیدری: شیمون پرز.
سید حسن نصرالله: شیطانی است از شیاطین.