حزب الله

الا ان حزب الله هم الغالبون

حزب الله

الا ان حزب الله هم الغالبون

سخنان مشایی وار احمدی نژاد

یکی از آسیب های این روزهای حوزه سیاست ایران، مطرح کردن بحث های دینی، فلسفی، اعتقادی و کلامی از سوی برخی دولتمردان و نزدیکان جریان حاکم بر قوه مجریه بوده است...

مقدمه

احمدی نژاد

انتخابات سوم تیر 1384 برای بسیاری از دلسوزان انقلاب اسلامی و علاقه مندان آرمان های امام راحل و مقام معظم رهبری این امید را به وجود آورد که دولتی بر مبنای آرمان خواهی و ارزش های اصیل انقلابی بر سر کار خواهد آمد و بسیاری از انتظارات به حق این دلسوزان در نحوه اداره کشور برآورده خواهد شد. بارقه های امید با سیاست خارجی عزتمندانه و طرح های ابتکاری مانند هدفمندی یارانه ها و مسکن مهر پدید آمد. اما متاسفانه گویا به تدریج و به ویژه پس از آغاز به کار دولت دهم، آسیب های جدی و حاشیه ها عملکرد دولت را تحت تاثیر قرار می دهد.

یکی از آسیب های این روزهای حوزه سیاست ایران، مطرح کردن بحث های دینی، فلسفی، اعتقادی و کلامی از سوی برخی دولتمردان و نزدیکان جریان حاکم بر قوه مجریه بوده است. اگر در ماه های گذشته جناب آقای اسفندیار رحیم مشائی به عنوان نظریه پرداز فرهنگی دولت ،مباحثی را درباره حرمت و حلیت موسیقی، توانایی و ناتوانی انبیا در مدیریت جهان و یا لزوم معرفی مکتب ایرانی به عنوان بدیل نظری در حوزه فرهنگی و ترویج اسلام ایرانی مطرح می نمود ، اما علیرغم سکوت ظاهری وی، نظریات و باورهای او به طرق مختلف از سوی دست اندرکاران و ابستگان دولت به انحای مختلف بروز و ظهور کرده است.

اما نقطه قابل تامل و جدی در این روزها، تکرار برخی از مباحث این گفتمان در حد عالی ترین سطح قوه مجریه است.

جامعه ایران و رسانه ها که تاکنون به شنیدن اظهارات جنجالی در زمینه های اعتقادی ،فلسفی و کلامی حساسیت ساز در و عین حال بی ارتباط به تخصص و جایگاه، از زبان آقای رحیم مشایی رئیس دفتر رئیس جمهور و نظریه پرداز نظر دولت، عادت کرده بودند، این بار و در غیاب او ، با اظهارات قابل تامل جدیدی از سوی دکتر احمدی نژاد روبه رو شده اند.

خدای متعال به طور مستمر در حال خلق است و معتقدم انسان می تواند مظهر خلاقیت خداوند شود یعنی هرچه خداوند خلق کرده انسان هم می تواند خلق کند!!

روز گذشته آقای دکتر احمدی نژاد در چند همایش و برنامه شرکت کرده و بنا بر روال همیشگی به ایراد سخن در زمینه های مختلف پرداخته اند. یکی از مهم ترین این برنامه ها ،دومین جشنواره و نمایشگاه علم تا عمل در محل مصلی تهران بود. رییس جمهور در این سخنرانی مباحث مختلفی را درباره ارزش علم در اسلام مطرح کرد و به عنوان فرازی از سخنان خود با بیان اینکه خلاقیت از دیگر صفات خداوند است چنین گفت:

خدای متعال به طور مستمر در حال خلق است و معتقدم انسان می تواند مظهر خلاقیت خداوند شود یعنی هرچه خداوند خلق کرده انسان هم می تواند خلق کند!!

وی ادامه داد:

انسان تنها قدرت دستیابی به ذات خداوند را ندارد والا همه آنچه خداوند خلق کرده انسان هم می تواند خلق کند!!

اما ذکر نکات ذیل درباره این سخنان ضروری است:

1- پر رنگ شدن نوعی انسان گرایی در گفتمان دولت و رییس جمهور

از چندی پیش تاکید رییس دولت بر انسان گرایی و محوریت انسان در سخنرانی های ایشان جدی شد.توجه و تاکید ایشان در سخنرانی هایشان به عنوان مکتب انسان و اهمیت انسان چیزی فراتر از تاکیدات معمول در تفاسیر و متون دینی است و علیرغم انتقادات خود رییس جمهور به انسان گرایی و لیبرالیسم ،گفتمان ایشان به شدت تحت تاثیر گونه ای از انسان گرایی قرار گرفته است.

احمدی نژاد

انسان گرایی که از مولفه های جدی فلسفی تمدن غرب است و در دوران مدرن بروز و ظهور یافته است. انسان باوری اندیشه‌‌ای است که جهان و همه چیز را به خاطر انسان تفسیر و معنا می‌کند و اصولاً همه چیز برای وجود انسان حقیقت و معنا می‌یابد؛ به عبارتی جوهر انسان گرایی دریافت تازه و مهمی از شأن انسان به عنوان موجودی معقول و محور هستی است.

اگر چه در فازهای متاخر شکل گیری انسان گرایی،انسان محوری در برابر خدامحوری مطرح شد و به شکل ستیزه جویانه ای علیه مذهب و کلیسا موضع گرفت ، اما باید اشاره کرد که ریشه های اولیه انسان گرایی کاملا با ادبیات دینی عرضه می شده است. پروتستان ها و جنبش اصلاح دینی معتقد بودند، انسان برترین مخلوقات است و دارای عقل و اختیار بی نهایت است و خود انسان بدون نیاز به روحانیت و نهادهای دینی مانند کلیسا می تواند پیام دین و حقیقت را درک کند. شاید بتوان شباهت این تفکرات را در بعد روحانیت زدایی اندیشه جریان انحرافی به عینه دید که از افراد دیگر به عنوان مراجع فکری خود استفاده می کنند و اجتهادات شخصی را جایگزین نهاد روحانیت کرده اند.

از نظر دانشمندان و متفکران مقوله ای مانند شبیه سازی، به هیج وجه خلق نیست بلکه این فناوری شبیه لقاح مصنوعی است. لذا، دانشمند ژنتیک، فقط عاملی است برای این نوع خلقت؛ مانند فردی که دانه ای را در خاک می کارد و آن دانه رشد می کند و به گیاه تبدیل می گردد

2- انسان خلق می کند یا خدا؟

نکته دوم قابل توجه این است که آیا انسان توانایی خلق کردن را دارد؟ به نظر می رسد در ادامه نگاه انسان گرایی،‌آقای رییس جمهور دچار یک اشتباه فاحش شده اند و آن خلط بحث مقام تقلید و صنعت با مقام خلق است.

تا کنون انسان در مقام خلق دارای موقعیتی نبوده و آن چه انجام شده تقلید و یا صنعت است. ممکن است عده ای گمان کنند که شبیه سازی جانداران نوعی خلق است. اگرچه انسان توانسته در این روزها با دانشهای زیستی و فناوری ها ی چون زیست فناوری و شبیه سازی برخی جانداران را شبیه سازی و یا برخی اندام هارا کپی برداری کند، اما به اذعان تمام دانشمندان این رشته ها انسان با خلق انسان یا فناوری حیات فاصله بسیار دارد. در ادبیات قرآنی کلمه خلق با " کن فیکون" همراه شده و می توان مثال هایی از خلقت آدم را در آن ملاحظه کرد. مفهوم خلق در قرآن را می توان از این آیه دریافت که می فرماید: إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَیْئًا أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ(یس/82) یعنی: چون بخواهد چیزی را بیافریند ، فرمانش این است که می گوید : موجود شو، پس موجود می شود. آیا از نظر رییس جمهور محترم انسان می تواند به این مقام خلق مانند خدا برسد؟؟!

از نظر دانشمندان و متفکران مقوله ای مانند شبیه سازی، به هیج وجه خلق نیست بلکه این فناوری شبیه لقاح مصنوعی است. لذا، دانشمند ژنتیک، فقط عاملی است برای این نوع خلقت؛ مانند فردی که دانه ای را در خاک می کارد و آن دانه رشد می کند و به گیاه تبدیل می گردد. کشاورز، مقدمات تولید را ایجاد می کند؛ نه این که خالق و آفریننده گیاه باشد؛ چنان که قرآن کریم می فرماید: «أَ فَرَأَیْتُمْ ما تَحْرُثُونَ أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزّارِعُونَ» یعنی: آیا ندیدید آنچه را که در زمین کاشته بودید؟! آیا شما آن دانه را از زمین رویاندید یا ما رویاندیم؟!(واقعه/ 64)

همچنین پدر و مادر نیز در تولید فرزند نقش واسطه یا سبب را دارند؛ نه نقش خالق بودن را؛ چنان که خداوند متعال می فرماید: «خَلَقَ الإْنسانَ مِنْ نُطْفَةٍ» ( نحل /4)یعنی: (خدا) انسان را از نطفه آفرید. از این آیه شریفه معلوم می شود خالق انسان خداست، و نطفه، واسطه است. هم چنین خداوند می فرماید: أَفَرَأَیْتُمْ مَا تُمْنُونَ أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ(واقعه/58-59) آیا آنچه را [که به صورت نطفه‏] فرو مى‏ریزید دیده‏اید؟ آیا شما آن را خلق مى‏کنید یا ما آفریننده‏ایم؟ در واقع این آیه قرآنی اشاره دارد که حتی موادی که حاوی سلولهای حیاتی و حامل های ژن ها و کروموزم ها یعنی موضوع زیست فناوری نیز مخلوق خداست و انسان در تکثیر آن نقشی ندارد.

بنابراین، تولید کردن مشابه انسان یا حیوان، با خداوندی خدا و خالقیت او هیچ منافاتی ندارد؛ زیرا اولاً دانشمند ژنتیک، فقط نقش واسطه را بازی کرده و با اجرای عملیات خاصی، اسباب تولید را ایجاد کرده است. ثانیا مواد اولیه همین عملیات نیز، در طبیعت موجود است (نظیر تخمک، سلول و...) و آن دانشمند، برای تولید، از همان مواد طبیعی استفاده کرده و خالق مواد طبیعی نیست. ثالثا مهمترین بخش خلقت جانداران، خلقت روح آنهاست که تولید این بخش، از عهده بشر خارج است

به نظر می رسد طرح این گونه سخنان با جایگاه رییس جمهور دز جامعه و قانون اساسی دارای تناقض است. شایسته است که مسوولین محترم توجه داشته باشند که جامعه را با سخنان جنجالی و غیر منطبق با قرآن و حدیث به حاشیه نکشانند و نیروی نشاط و ظرفیت های ملی را به سمت بحث های بیهوده غیر تخصصی نکشانند

نهایتا قرآن کریم در پاسخ به کسانی که خلق را به غیر از خدا نسبت می دهند این گونه پاسخ می دهد:

هَذَا خَلْقُ اللَّهِ فَأَرُونِی مَاذَا خَلَقَ الَّذِینَ مِنْ دُونِهِ بَلْ الظَّالِمُونَ فِی ضَلالٍ مُبِینٍ(لقمان/11)

این خلقت خداست پس به من بنمایانید آنها که غیر او هستند چه آفریده اند بلکه ظالمان در گمراهی آشکاری هستند

3- دادن وعده های غیر عملیاتی و افزایش انتظارات عمومی

در یکی دیگر از سخنرانی های روز علاوه بر موارد ذکر شده رییس جمهور بر خلاف توصیه مقام معظم رهبری در دیدار اخیر هیات دولت با ایشان مبنی بر عدم ارائه وعده های جدید و غیر قابل عمل و ایجاد انتظارات جدید از امکان سه برابر شدن مبلغ یارانه ها ی پرداختی خبر دادو گفت:

هم اکنون تنها 40 هزار میلیارد تومان از محل یارانه‌ها در میان مردم بازتوزیع می‌شود ولی جا دارد که این میزان تا سه برابر افزایش یابد.

به نظر می رسد با توجه به منویات مقام معظم رهبری به جای ارائه طرح ها و وعده های جدید که انتظارات را در میان افکار عمومی افزایش می دهد و چندان هم با واقعیات اجتماعی و اقتصادی کشور همخوان نیست باید دولت صادقانه وعده های داده شده تا کنون را با برنامه ها و دستاوردها مقایسه کند تا نقاط ضعف و قوت مشخص شود

نتیجه گیری:

به نظر می رسد طرح این گونه سخنان با جایگاه رییس جمهور دز جامعه و قانون اساسی دارای تناقض است. شایسته است که مسوولین محترم توجه داشته باشند که جامعه را با سخنان جنجالی و غیر منطبق با قرآن و حدیث به حاشیه نکشانند و نیروی نشاط و ظرفیت های ملی را به سمت بحث های بیهوده غیر تخصصی نکشانند. ... به نظر می رسد در راستای تحقق فرمایش های مقام معظم رهبری دولت با تکیه بر گفتمان ارزشی می بایست حرکت کرده و به جای وعده سازی جدید مقایسه ای میان وعده ها و عملکردهای داشته باشد و نظریه پردازی را به متخصصان دین و روحانیت بسپارد.

آقای رییس جمهور عزیز...در همین روزها نرخ ارز رکورد جدیدی زد و به تبع آن احتمال افزایش نرخ کالاهای وارداتی به گوش می رسد آیا بهتر نیست به جای نظریه پردازی درباره خلقت به دنبال افزایش ارزش پول ملی باشیم؟ تولید دو و نیم میلیون شغل نیاز مند رشد اقتصادی بالاست و رشد واقعی اقتصادی نیاز به سرمایه گذاری واقعی دارد.آیا بهتر نیست به جای طرح مسائل انحرافی که در زمینه های غیر مرتبط است تمام اهتمام خود را به مشکلات عینی جامعه متمرکز کنیم؟

یوسف قاضی زاده

امروزه صدای میرحسین موسوی، ندای شیطان است

  سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین حاجتی در شب ششم محرم  

۱۳۸۹


ادامه مطلب ...

یک بعد از ظهر به یاد ماندنی

عملیات والفجر دو - در منطقه حاج عمران – جبهه های غرب – به وقوع پیوسته بود و لشکر عاشورا در این عملیات ماموریت پدافندی داشت. از کاسه گران در گیلانغرب به اشنویه آمدیم. من توی گردان حضرت ابوالفضل ع به فرماندهی سید اژدر مولایی بودم


یک بعد از ظهر به یاد ماندنی

عملیات والفجر دو - در منطقه حاج عمران – جبهه های غرب – به وقوع پیوسته بود و لشکر عاشورا در این عملیات ماموریت پدافندی داشت. از کاسه گران در گیلانغرب به اشنویه آمدیم. من توی گردان حضرت ابوالفضل ع به فرماندهی سید اژدر مولایی بودم. شهید رضا نیکنام لاله هم فرمانده گروهان و رحیم نوعی اقدم هم معاون رضا بود. توی اشنویه سه نفر به انتخاب نیکنام بعنوان نیروی گشت رزمی مامور شدیم به عملیات لشکر که اسد قربانی مسوولیتش را بر عهده داشت . من – علی حداد (1) و عمران منجم (2) . موقعی که نیکنام ما را می فرستاد رحیم نوعی اقدم خیلی اصرار داشت که او را هم با ما بفرستد. خیلی التماس کرد. منتهی نیکنام قبول نکرد...

واحد عملیات لشکر توی پادگان پیرانشهر بود ( پادگان ارتش ) . پای مان به پادگان رسید خیلی از فرماندهان لشکر را آنجا دیدیم . آقا مهدی باکری – مصطفی مولوی (3) و ...

به این شکل به جمع نیروهای اسد قربانی پیوستیم. چند روزی توی پادگان پیرانشهر ماندیم تا این که یک روز سر و صدا بلند شد که هواپیماهای عراقی چتر باز ریخته اند توی منطقه. حتی آمدند دنبال برو بچه های لشکر ما که چکار باید بکنیم؟ منتهی تعداد ما در آن حد نبود که بتوانیم کمکی بکنیم. پس از ساعتی خبردار شدیم که دشمن ماکت آدمی در قالب سرباز توی پیرانشهر ریخته – و به این شکل این عملیات دشمن که بیشتر جنبه روانی داشت به خیر گذشت. منتقل شدیم به منطقه حاج عمران که لشکر آنجا خط پدافندی داشت. بچه های عملیات چادری داشتند که ما هم آنجا می ماندیم. کار ما مقابله با هلی کوپترهای دشمن بود. نیروهای مستقر در خط ما – با مشکل هلی کوپتر های دشمن مواجه بودند. به این معنی که هلی کوپترهای دشمن می آمدند می ایستادند بالای تپه هایی که خط دشمن به حساب می آمد و از آنجا خط ما را قشنگ می زدند. مسیر آمدنشان هم از پشت تپه ها بود و دیده نمی شدند.

اسد قربانی طرحی را برای مقابله با هلی کوپترهای عراقی آماده کرده بود که ما با راهنمایی نیروهای بارزانی مستقر در منطقه به پشت خط دشمن نفوذ کنیم و هلی کوپترها را بزنیم.

یک بار دیگر آقا مهدی توی والفجر 1 – به دادمان رسیده بود. در روز اول عملیات که از کانال اول زدیم بیرون و می خواستیم در امتداد کانال برویم خط مقدم . دیدیم یکی از دور صدا می زند: / اونجا میدان مینه – بیایین این طرف/. آمد نزدیکتر دیدیم آقا مهدی باکری است، فرمانده لشکرمان توی خط مقدم داشت به وضعیت نیروها سر و سامان می داد

حدود بیست نفری می شدیم که به این ماموریت رفتیم. اسد قربانی – علی حداد – عمران منجم – غلام زاهدی ( بی سیم چی ) – سرندی (امدادگر) (4) و... دو تن از بارزانی ها هم بعنوان راهنما با ما آمدند. خط دشمن را دور زدیم و در جایی سنگر گرفتیم که به محل تیراندازی هلی کوپترها اشراف داشت. مجبور شدیم شب را همانجا بمانیم. صبح که هوا روشن شد به انتظار هلی کوپتر ها ماندیم. علی حداد آرپی جی زن بود و من هم کمکش. پیش از آمدن هلی کوپترها جایی را در تپه روبرو نشان دادم که آنجا به کمین هلی کوپترها بنشینیم. حداد نپذیرفت. گفت آنجا دور است. پس از ساعتی انتظار- صدای هلی کوپترها به گوش رسید. آماده شدیم. به محض دیدن هلی کوپترها با آنچه در اختیار داشتیم به طرفشان شلیک کردیم. با خودمان کالیبر 50 و آرپی جی 7 و تیربار برده بودیم. اسلحه ها و تجهیزات را با قاطر به محل ماموریت منتقل کرده بودیم. یکی از هلی کوپترها به هنگام شلیک ما ، با شیرجه رفت پشت ارتفاع سمت دشمن. ما خیال کردیم سقوط کرد. دیگر از سرنوشتش خبری نشد ولی یکی دور زد آمد ایستاد بالای تپه ای که به حداد گفته بودم آنجا موضع بگیریم. اگر آنجا بودیم با سنگ هم می شد زد. خیلی نزدیک بود. پس از چند دقیقه آن هم بر گشت و رفت. بار بندیلمان را برداشتیم و برگشتیم محل خودمان. نه ما نیرو داشتیم و نه عراقیها .

یک بعد از ظهر به یاد ماندنی

بعد از آن دیگر هلی کوپترهای دشمن نیامدند بچه های توی خط ما را اذیت کنند. روزی از روزها موقع ناهار توی چادر بودیم که آقا مهدی باکری و آقا مرتضی یاغچیان (5) آمدند. ناهار برنج بود. علی حداد سریع دست به کار شد که برنج را گرم کند و ناهارمان را بخوریم. منتهی تا حاضر شدن برنج توی چند بشقاب داخل سفره ماست گذاشتیم. حداد گفت: / آقا ولی- اینارو بذار توی سفره تا حاضر شدن برنج با ماست مشغول باشن/. آقا مهدی منتظر برنج نشد. ماست را با نان خورد. از خوردنشان معلوم بود گرسنه هستند. آقا مرتضی مثل بچه ای که پیش پدرش بنشیند و خودش را مودب نشان دهد ، انگار به همسفره بودن با آقا مهدی فخر می کرد. آقا مهدی گفت : مرتضی ! از این راهی که ما می ریم و می آییم عراقی ها هم می تونن بیان ما را بزنن ! باید فکری بکنیم.

آقا مهدی ماست را که خورد تمام کرد. رو به حداد گفت : / قارداش ! سن بیزی بوگون قاتیغینان دویوردون / (6) برای خوردن برنج منتظر نماند بلند شد رفت گوشه ای دراز کشید و خوابید.

ولی آقا مرتضی نشست با ما به گفتگو – مواظب بودیم خواب آقا مهدی را بر هم نزنیم. وقتی او استراحت می کرد انگار که ما استراحت می کنیم. عصر از خواب بیدار شد و رفتند. در حالی که عطر حضورشان در مشام مان بود.

یک بار دیگر آقا مهدی توی والفجر 1 – به دادمان رسیده بود. در روز اول عملیات که از کانال اول زدیم بیرون و می خواستیم در امتداد کانال برویم خط مقدم . دیدیم یکی از دور صدا می زند: / اونجا میدان مینه – بیایین این طرف/. آمد نزدیکتر دیدیم آقا مهدی باکری است، فرمانده لشکرمان توی خط مقدم داشت به وضعیت نیروها سر و سامان می داد. او همیشه در صحنه های خطر حاضر بود.

(1)در والفجر 4 شهید شد.

(2) در والفجر 4 شهید شد.

(3) آقا مهدی باکری فرمانده لشکر 31 عاشورا و مصطفی مولوی جانشین فرمانده لشکر عاشورا بود.

(4)در طول دفاع مقدس شهید شد.

(5) مرتضی یاغچیان جانشین فرمانده لشکر 31 عاشورا بود که خیلی هم خجالتی بودند. تواضع و شکسته نفسی و ساده زیستی و خجالتی بودن و... زبانزد بچه ها بود.

(6) برادر !تو امروز ما را با ماست سیر کردی.

یاد و خاطره رزمنده دلاور و شهید زنده لشکر 31 عاشورا ولی نعمتی نژاد گرامی باد.

 

نبع : سایت یادیاران

حکایت یک عکس

خودم را آماده کردم برای عکاسی وکادر بندی می کردم که ناگهان صدای مهیبی در چند متری من شنیده شد . تا آمدم خودم را جمع وجورکنم خمپاره دوم ... سوم ...چهارم ... تا حدود شانزده خمپاره به محلی که مستقر بودم اصابت کرد

حکایت یک عکس

تابستان سال 1361 هوای داغ منطقه سوسنگرد خط مقدم جبهه نیسان.مشغول عکاسی بودم با دوربین عکاسی مارک canon ae-1 و لنز 210 -- 70 .

از داخل ویزور خط عراقی ها دیده می شد . ولی برای عکاسی جالب نبود. به همین خاطر با بچه ها هماهنگ شدم. افتان و خیزان و با کلی دردسر به وسط معرکه رسیدم. ودر پشت یک خاکریز که قبلاعراقی ها درست کرده بودند پنهان شدم .

خودم را آماده کردم برای عکاسی وکادر بندی می کردم که ناگهان صدای مهیبی در چند متری من شنیده شد . تا آمدم خودم را جمع وجورکنم خمپاره دوم ... سوم ...چهارم ... تا حدود شانزده خمپاره به محلی که مستقر بودم اصابت کرد .(خمپاره 60 که بدون صدا مسیرش را طی می کند) حالا شما بگید از آن آدم چیزی باقی میمونه .

منم مثل آدم های موجی اون لحظه فکر می کردم در عالم برزخ بسر می برم و هی بخودم می گفتم تو عالم برزخ هم خط مقدم هست .از اون طرف هم عرا قی ها به خیال خودشان یک دسته از ایرانی ها را به هلاکت رسانده اند .کم کم گرد و خاک که فرو نشست . به این طر ف و آن طرف نگاه کردم، دیدم ای بابا اینجا که جبهه خودمونه.

منم مثل آدم های موجی اون لحظه فکر می کردم در عالم برزخ بسر می برم و هی بخودم می گفتم تو عالم برزخ هم خط مقدم هست .از اون طرف هم عرا قی ها به خیال خودشان یک دسته از ایرانی ها را به هلاکت رسانده اند .کم کم گرد و خاک که فرو نشست . به این طر ف و آن طرف نگاه کردم، دیدم ای بابا اینجا که جبهه خودمونه

بدنم را وارسی کردم ببینم از اون همه ترکش چیزی هم نسیب من شده . ولی تو بگو یک ترکش کوچولو . به فکر فرو رفتم و به خدای خودم گفتم خدایا این چه فیلمی بود من دیدم . تازه عراقی ها از کجا متوجه من شدند . به خودم گفتم ای دل غافل اون مو قع که دوربین را به سمت عراقی ها گرفته بودم رفلکس لنز مثل مورس نوری عمل می کرده. (البته بخاطر متمایل بودن نور خورشید ) و باعث لو رفتن من شده .

مگر خدا خانه دارد؟

کعبه

خاطره ای از حجة الاسلام احمد شیخ بهایی

روزی یک جوان مسلمان چینی که مدرس علوم اسلامی بود گفت: یکی از شاگردانم پرسیده است، چرا می گویند خانه خدا؟ مگر خدا هم خانه دارد؟

  خانه در بین انسانها، محلی است که می شود در آنجا صاحبخانه را زیارت کرد و با او تماس گرفت می توان در آنجا مهمان صاحب خانه شد و از توجهات خاص او برخوردار گشت و این کاملا روشن است که دیدن یک شخص در خانه اش با دیدن او در بیرون تفاوت دارد.

در جواب عجله نکردم و عمدا ساعتی را به تفکر گذراندم تا به او تلقین کنم که نباید در جواب دادن عجله کرد و بعد توضیح دادم که:

در مورد خدای متعال اگر چه می شود همه جا با او تماس برقرار کرد اما مکانهایی قرار شده است که به خاطر ویژگیهایی که دارند انسان در آنجا بیشتر به یاد خدا می افتد و راحت تر او را زیارت می کند. به همین جهت عنایتها و رحمتهای خداوند در آنجا بیشتر است، به همین دلیل آنها را «خانه خدا» می نامند.

منبع:خاطرات و تجارب تبلیغی ، دهنوی، حسین ؛