حزب الله

الا ان حزب الله هم الغالبون

حزب الله

الا ان حزب الله هم الغالبون

چگونه ترا عذاب کنم ؟

چگونه ترا عذاب کنم ؟
عذاب ،خدا ،بنده ،بخشش،انسان

اى بنده من آن روز که گناه مى کردى و مى خندیدى تو را شرمسار نساختم ، امروز که گناه نمى کنى و گریه و زارى دارى چگونه تو را عذاب کنم و رسوایت سازم ؟ تو را آمرزیدم و اجازه رفتن به بهشت دادم !!

 

چگونه گناه نکنم ؟

روایت شده مردى به محضر حضرت حسین (علیه السلام) شرفیاب شد و عرض کرد : مردى گنهکارم و در برابر گناه صبر و طاقت ندارم ، مرا موعظه کن . حضرت به او فرمودند ...

 پنج چیز را انجام بده ، بعد از آن هر گناهى را خواستى مرتکب شو . اول : رزق خدا را نخور ، هر گناهى را انجام ده . دوم : از ولایت خدا خارج شو ، سپس هر گناهى را خواستى بیاور . سوم : جایى را بطلب که خداوند تو را نبیند ، آنگاه گناه کن . چهارم : وقتى ملک موت براى گرفتن جانت آمد او را از خود دفع کن ، سپس گناه انجام بده . پنجم : زمانى که مالک دوزخ تو را وارد دوزخ کرد تو وارد آتش مشو ، سپس هر معصیتى را خواستى انجام ده(114) !!

چگونه ترا عذاب کنم ؟

در تفسیر « منهج الصادقین » روایت شده است : چون روز قیامت شود ، بنده را به محضر حق حاضر کنند ، فرمان رسد : قبّه اى بزنید و بنده ام را در آن قرار دهید . بعد از آن خداى تعالى به وى خطاب کند : اى بنده من ، نعمتم را سرمایه معصیت نمودى و چندان که نعمت بر تو افزودم تو بر گناه و عصیان بیشتر افزودى . بنده سر خجالت به پیش اندازد . خطاب رسد : بنده من سر بردار که همان ساعت که معصیت کردى من تو را آمرزیدم و قلم عفو بر گناهانت کشیدم . پس بنده دیگرى را حاضر کنند و به او هم عتاب و سرزنش کنند ، و او از شرمسارى خود به گریه آید ، حق تعالى مى فرماید : اى بنده من آن روز که گناه مى کردى و مى خندیدى تو را شرمسار نساختم ، امروز که گناه نمى کنى و گریه و زارى دارى چگونه تو را عذاب کنم و رسوایت سازم ؟ تو را آمرزیدم و اجازه رفتن به بهشت دادم !!

 

داستان زنى که با شنیدن آیه عذاب بیهوش شدعالم

 بزرگ ملا فتح اللّه کاشانى در تفسیر « منهج » روایت مى کند : روزى رسول خدا (صلى الله علیه وآله) در مسجد مشغول نماز شد ، پس از قرائت حمد به خواندن سوره حجر پرداخت ، چون به این آیه رسید :

وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمَوْعِدُهُمْ أَجْمَعِینَ * لَهَا سَبْعَةُ أَبْوَابِ لِکُلِّ بَاب مِنْهُمْ جُزْءٌ مَقُسُومٌ )(126) ;

« و قطعاً وعده گاه همه آنان دوزخ است . « دوزخى » که براى آن هفت در است ، و از هر درى بخش معین از آنان « وارد مى شوند » » ;

زنى از اعرابیه که هماهنگ با پیامبر نماز مى خواند با شنیدن این دو آیه نعره اى زد و بى هوش شد . چون پیامبر از نماز فراغت یافت و آن حال را مشاهده کرد ، فرمان داد آب آوردند و به چهره او پاشیدند تا به هوش آمد .

حضرت فرمود : اى زن تو را چه حالت است ؟ گفت : یا رسول اللّه ! چون تو را در نماز دیدم علاقه مند شدم پشت سر شما دو رکعت نماز بخوانم ، چون به این دو آیه رسیدى بى تاب شده بیهوش گشتم . سپس گفت : واى که هر عضوى از اعضاى من به هر درى از درهاى هفتگانه دوزخ تقسیم خواهد شد .

حضرت فرمود : نه چنان است ، مراد آیه این است که هر گروهى از بدکاران را بر درى از درهاى دوزخ به اندازه گناهشان عذاب کنند . گفت : یا رسول اللّه ! من ثروتى جز هفت برده ندارم ، تو را گواه مى گیرم که هر یک را براى خلاصى از درى از درهاى دوزخ آزاد کردم .

فرشته وحى نازل شد و گفت : یا رسول اللّه ! اعرابیه را بشارت ده که حق تعالى همه درهاى دوزخ را بر تو حرام کرد و درهاى بهشت را براى تو باز نمود .


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد